دستيابى به اين تشخيص و مجهز شدن به اين سلاح ، به جامعه امكان مى دهد تا منافقان خرد و كلان را بشناسد و از ميان خود براند. اين طريقه و نشانه ، گرچه تنها راه شناخت منافقان نيست ، مهم ترين آنها است. از اين رو ، امام على عليه السلام آن را بر ديگر نشانه هاى منافق مقدّم داشته و فرموده است:
للمنافق ثلاث علاماتٍ: يخالف لسانه قلبه، و قوله فعله، و سريرته علانيته؛۱منافق را سه نشانه است: زبانش با دلش، گفتارش با كردارش، و درونش با نمودش، يكسان نيست.
ب : نحوه رفتار
1 . خمودى و ناسپاسى
ديگر علامت آشكار منافق كه پيوستگى كاملى با حقيقت او دارد ، چگونگى رفتار وى با ديگران است. منافق برخلاف مؤمن كه با صلابت و اطمينان به صحنه عمل مى آيد و كارى متقن و شايسته ارائه مى دهد ، شكّاكانه و مردّد وارد عمل مى شود. امام على عليه السلام مى فرمايد: «بى گمان يقين مؤمن ، در كردارش و شك منافق ، در رفتارش ديده مى شود» . ۲
منافق ، به فرجام كارش و نتيجه عملش اميدى و يقينى ندارد و از اين رو ، تنها براى نشان دادن همراهى ظاهرى و موافقت دروغين ، با كسالت به نماز و بى جسارت به جهاد درمى آيد. او اعتقاد چندانى به خداوند هستى ندارد تا به او عشق بورزد و عاشقانه به كار پردازد. او نه خدايى مى شناسد و نه بهشتى و نه نعمتى. خود را مديون كسى نمى داند ، تا سپاسش بگزارد و احسانى نمى بيند ، تا شكرش را به جا آرد و اگر هم سپاسى بگزارد ، از زبانش تجاوز نمى كند و به عمل نمى رسد. پس ، به واقع شكرگزار نيست؛ زيرا شكر حقيقى جز عرفان قلبى و شناخت باطنى نعمت و بهره گيرى از آن در راه اطاعت و رضايت خدا نيست. ۳ منافق ، بر اثر شك در موجد نعمت ها و نديدن وظيفه عبوديّتش در برابر او ،
1.تنبيه الخواطر ، ج ۲ ، ص ۱۱۷ ؛ تاريخ يعقوبى ، ج ۲ ، ص ۲۰۸ .
2.غرر الحكم ، ج ۲ ، ص ۵۴۴ ، ح ۳۵۵۱ .
3.مَن أَنْعَمَ اللّه ُ عليه بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَها بِقْلبهِ ، فَقَد أَدّى شُكْرَها (الكافى ، ج ۲ ، ص ۹۶ ، ح ۱۵) . نيز گفته خدا به موسى عليه السلام : يا موسى شَكَرْتَني حَقَّ شُكري حينَ عَلِمْتَ أَن ذلك مِنّي (قصص الأنبياء ، ص ۱۶۱ ، ح ۱۷۸) .