امام على عليه السلام در دوران خلافتش ، با عالمان منافق و سياستمداران دور و روبه رو بود و هر دو دسته را افشا كرد و از مردم خواست كه آنان را بشناسند و همان گونه كه قرآن از مسلمانان خواسته ، با آنان دوستى نورزند ، ۱ آنان را دشمن قطعى و حتمى خود بدانند ، ۲ همواره از آنان مانند شى ء نجس و پليد ، اعراض و اجتناب كنند ۳ و با امر به معروف و نهى از منكر ، بينىِ منافقان را به خاك بمالند. ۴ خطبه بلندِ حضرت در بيان ويژگى هاى منافقان ، شامل چنين تحذير و هشدارى است ، ۵ و تمثيل منافق به درخت «حنظل» ، براى شناساندن منافق و ويژگى هاى او به مردم است: «مَثَل منافق ، مَثَل درخت حنظل است كه برگ هايش سرسبز ، ولى طعم آن تلخ است» . ۶ در سخنى جامعه شناسانه ، وجود منافقانِ عالم نما را گوشزد مى كند و مى فرمايد :
شما در عصرى هستيد كه گوينده حقّ، اندك و زبان براستى ناگشاده و ملازم حق، خوار است. اهل آن همگى، بدكردار و باهم سازشكار و جوانشان، تندخو و پيرشان، گنهكار و عالمشان، منافق و قارى شان، رياكار است. كهتر ايشان، مهترشان را بزرگ نمى دارد و توانگرشان از فقيرشان دستگيرى نمى كند.۷
از نظر تاريخى ، مى توان عبداللّه بن قيس بن سليم ، مشهور به ابوموسى اشعرى را در نظر آورد. او از اهالى يمن است و در مكّه اسلام آورد و با تكيه بر آواى خوش خود ، از قاريان مشهور گشت. او از همين رهگذر و نيز اندك دانشى كه گرد آورده بود ، به ولايت مناطقى از يمن و بصره گمارده شده و چون كوفيان در شورش بر والى عثمان ، پيروز شدند ، او را حاكم خود ساختند. امام على عليه السلام در ابتداى خلافتش ، بر اساس پيشنهاد مالك اشتر او را ابقا كرد و چون در ماجراى جنگ جمل ، از يارى امام تن زد و مردم را هم
1.وَجَدتُّمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا » (سوره نساء ، آيه ۸۹) .
2.« هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ » (سوره منافقون، آيه ۴) .
3.« فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ » (سوره توبه ، آيه ۹۵) .
4.الخصال ، ص ۲۳۲ ، ح ۷۴ .
5.«اُحَذِّرُكُم أَهلَ النفاقِ فإنّهم الضالّونَ المُضِلّونَ» (نهج البلاغة ، خطبه ۱۹۴) .
6.غرر الحكم ، ج ۶ ، ص ۱۵۲ ، ح ۹۸۷۸ .
7.نهج البلاغة ، صبحى صالح ، خطبه ۲۳ ؛ غرر الحكم ، ح ۳۸۵۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۰ ، ص ۱۲۳ .