إذا أحبّ اللّه عبداً زيّنه بالسكينة و الحلم ؛۱چون خداوند بنده اى را دوست بدارد ، او را با آرامش و بردبارى مى آرايد .
هو الّذى أنزل السكينة على قلوب المؤمنين ؛۲خداست كه آرامش را در دل هاى مؤمنان افكنده است .
عوامل آرامش
1 . ايمان و يقين
بزرگ ترين عامل ناآرامى و اضطراب ، ترديدهاى خزيده در جان و شك هاى خليده در ذهن آدمى است. شك هاى هميشگى بشر كه در هر دوره بلوغِ فكرى انسان ، او را فرا مى گيرد و انسان را در باره هستى و هستى بخش و خلقت و خالق و حقيقت زندگى ، به انديشه وا مى دارد؛ شك هايى كهنه و همزاد بشريت ، امّا براى هر جوان ، تازه و نوپديد و هراس آور .
دل ، در جولان ميان اين ترديدها به راه مى افتد و آرام و قرار از كف مى دهد و در چنان طوفانى از سؤال ها و گمان ها و ترديدها گرفتار مى آيد ، كه به خود و استعداد و قابليت و توانايى هايش نيز شك مى كند. در انتهاى اين مسير پراضطراب ، تنها حقيقت و راستى و درستى است كه ساحل آرامشِ اين درياى طوفان زده مى گردد و لنگرگاه وصول جان. امام صادق عليه السلام مى فرمايد :
القلب ليتجلجل فى الجوف، يطلب الحقّ، فإذا أصابه اطمأنّ و قرّ؛۳دل، در ميان آدمى بالا و پايين مى رود و حق را مى جويد و چون بدان رسيد، آرام و قرار مى گيرد.
رسيدن به اين حقيقتِ كشف شده و دست يافتن به اين واقعيت ، هرگاه به تسليم كشد و باور را بارور كند ، ايمان را توليد و آرامش را پديدار مى نمايد و در اين صورت ، دل را