مى كند كه در نتيجه آن ، احساس عدم توانايى به ما دست مى دهد و به دنبال پناهگاه و گريزگاهى مى گرديم و چون روانه شويم و از مقابله بگريزيم ، به نااميدى و بى اعتمادى به خود ، منتهى مى شود.
روايات ، براى فرار از اين حلقه بسته و گريز از آن ، دو راهِ حل به ما مى نمايانند:
راه حل عملى
در باره اين شيوه ، امام على عليه السلام مى فرمايد:
إذا هبت أمرا فقع فيه، فإنّ شدّة توقّيه أعظم ممّا تخاف منه؛۱هرگاه از چيزى ترسيدى، خود را در آن بيفكن كه سختى حذر كردن، بزرگ تر از چيزى است كه از آن مى ترسى.
گفتنى است اين رويارويى و تمرين ، بايد مكرّر ، تدريجى و مستمر باشد و از كم به زياد و پايين به بالا صورت گيرد ، يعنى از حادثه هاى كوچك تر و هراس هاى كمتر آغاز كند و همچون تمرين هاى ورزشى ، هرگاه از آن نترسيد و رويارويى برايش آسان شد ، به رويارويى با حادثه اى ترسناك تر روى بياورد. مثال هايى از اين دست را مى توان در جريان يك اردوى كوه نوردى ، نوشتن مقاله و خواندن آن در سر صف ، و يا ترس از شب و تاريكى و گورستان را عملى ساخت.
راه حل فكرى
راه حل فكرىِ بركندن ترس و غلبه بر اضطراب هاى حاصل از آن ، همان است كه در عامل قبلى ، يعنى ذكر و ياد خدا گفتيم. همچنان كه قوّت ايمان و يقين كه در عامل نخست بدان اشاره شد ، مى تواند در اينجا نيز كارساز باشد. شناخت درست خدا و زنده داشتن اين شناخت و باور در درون جان ، به ساختن درست شخصيت انسان مى انجامد و امام على به اين دو اشاره كرده است:
الجبن و الحرص و البخل غرائز سوءٍ يجمعها سوء الظنّ باللّه سبحانه؛۲