كوچه شادى
چكيده
انسانِ با ايمان، بايد شاد باشد يا محزون؟
شادى يعنى چه؟ راه هاى به دست آوردن آن چيست؟ شادى چگونه ابراز مى شود و ارتباط شادى و شاد كردن چگونه است ؟ شادى ها پايدارند يا زودگذر و اگر هر دو نوع وجود دارند، شادى هاى مانا كدامند؟
آيا شادى و شوخى اندازه هم دارند حدّ و مرزهاى آن چيست؟
اينها، برخى پرسش هاى پاسخ يافته در اين گفتارند. كوشش مقاله، در مستند سازى اين پاسخ ها به سخنان پيشوايان دينى است و عرضه آنها در جامه اى نو.
كليد واژه ها : مفهوم شادى ، شادكردن ديگران ، ابراز شادى ، انواع شادى ، شادى خيالى ، شادى مانا .
خانه شادى
يك ساعتى مى شد كه رضا مرا با خود مى كشيد. او مانند هميشه ، چالاك و سرحال مى رفت و گاه به نفس نفس زدن من مى خنديد. از اين كوچه به آن كوچه و گاه به پس كوچه . ابتدا تصوّر مى كردم كه دوباره از همان شوخى هاى هميشگى اش را اجرا مى كند و سر به سرم مى گذارد تا كمى به من روحيه دهد ، وگرنه با او نمى رفتم و گرداگرد ديدن خانه و خانواده او را يك خط قرمز پررنگ مى كشيدم. من كه باورم نمى شد او هر روز ، اين همه راه را تا هنرستان پياده مى آيد و بازمى گردد. نزديكى هاى غروب ، اين مسير يك ساعته را تمام كرديم و از دور ، شكل و شمايل يك در كوتاه آبى رنگ (كه البته فقط از بقاياى رنگ ،