كنيد ، و يا هل دادن ماشين فرسوده يك غريبه ، و به خاطر سپردن لبخند تشكرآميز او را از
پشت پنجره باران خورده اش. امام صادق عليه السلام مى فرمايد :هر مؤمنى كه گره از كار مؤمنى ديگر بگشايد و او را از سختى بيرون كشد، خداوند نيز كار او را در دنيا و آخرت آسان مى كند ۱ و او با دلى خوش و خرّم، محشور مى شود و اگر اين شادى بخشى را به كودكى يتيم نثار كرده باشد، شادى اش، راهنماى بيرون برنده از تنگناهاى محشر و رهنمون كننده به سوى خانه ويژه اش در بهشت، يعنى سراى سرور و خانه شادى مى شود. ۲ و سعدى ، چه زيبا اين نكته را به شعر كشيده است:
يكى خارِ پاى يتيمى بكندبه خواب اندرش ديد صدر خُجند
همى گفت و در روضه ها مى چميدكز آن خار ، بر من چه گل ها دميد!
آرى ، الگوى دين براى يك انسان شاد ، انسانى است با روى گشاده ، غم خويش فرو خورده و به شاد كردن ديگران پرداخته و به سان ستاره ، درون پُر از سوز و برون ، به شادى و چشمك. چنين كسى ، تنها به شادى خود اهمّيت نمى دهد؛ چون مى داند كه شادى عمومى ، شادى او را هم به ارمغان مى آورد و مى فهمد كه «دست افشانى» در كنار «دست گدايى» و «پايكوبى» در نزديكى «پاى در بند» ، حقيقى و هميشگى نيست ؛ بلكه دست ديگران را گرفتن و براى بهروزى خود و ديگران پا بفشردن ، و بند از ديگران باز نمودن ، شادمانى روحى را تحفه اين راه هموار مى كند.
شادى هاى مانا و خيالى
به من اعتراض كنيد و بگوييد: بسيارى را ديده ايم كه تنها به خود مى انديشند و از همه مواهب واقعى و خيالى سود مى جويند و مى خورند و مى پوشند و خوشى مى كنند و حتى بر ديگران هم بند مى نهند و به حيله و حُقّه ، مال يتيمان را مى خورند. و من مى پرسم: آيا اينان انسان مانده اند و يا تغيير ماهيت داده اند؟ آيا سعدى ، اين بى غمان از محنت ديگر