>

59
نسيم حديث

ساخته است و خوشبختى و بدبختىِ ما را در آمدن به يكى از آن دو سرا دانسته است. خوشبختى را در آمدن به بوستان رضايت و رهنمون شدن به بهشت جاويدش ، و بدبختى را ره بردن به دوزخ گفته است. دوستان و همنشينان سعادتمند ما را در سراى سعادت ، معرفى كرده و همراهان ما را در دوزخ نيز شناسانده است. ۱ راهنماى ما ، معيارى نيز براى خوشبخت بودن معرفى كرده است. به مقصد رسيدن ، يعنى هم در راه بودن و هم رفتن پيوسته ، منحرف نبودن و تنبلى نكردن. ۲
راهنماى ما ، همان آفريننده ماست و او مسير سعادتمان را ترسيم كرده ، علامت هاى آن را نيز برافراشته است. او از ميان ما كسى را كه جدّيت و تلاش بيشترى مى داشته ، برگزيده و در اين مسير ، او را پيشتر از ما به پيش برده است. سپس آنان را بر سر دو راهى هاى زندگى و پيچ و شيب هاى تند و خطرناك آن ، گمارده است تا ستارگان هدايت و چراغ هاى نورافشانِ مسير باشند. اينان ، پيام هاى هدايت را به زبان هاى گوناگون ، به گوش ما رسانده اند و پيام مكتوب الهى (قرآن) را نيز معنا نموده اند. ۳
رهنمودهاى اين بزرگان را در طى طريق ، سعادت مى خوانيم . ابتدا ، عوامل خوشبختى و سپس موانع آن را ، و روشن است كه تنها شنيدن و به گوش سپردن ، حاصلى ندارد و هرچه هست ، در عمل و اطاعت از اين رهنمودهاست. ۴

الف عوامل خوشبختى

1 . عزم و حزم

پيمودن راه ، جدّيت و اراده و تصميم مى خواهد و دويدن و نايستادن ، پيش رفتن و عقب نماندن و اين همه را با چشم باز ديدن و پاييدن و نخوابيدن. و اين دو ، معناى عزم و حزم اند. جدّيت و تلاش ، و دورانديشى و احتياط (تفكّر و تأمل) ، شرط رسيدن و سلامتْ

1.ر. ك : سوره هود ، آيه ۱۰۵ ۱۰۸ .

2.ميزان الحكمة ، باب ۱۸۰۷ (سعادت) ، ح ۸۵۲۶ ۸۵۲۷ .

3.همان ، باب ۱۸۱۰ (عوامل سعادت) ، ح ۸۵۵۰ .

4.غرر الحكم ، ح ۱۲۹۳ و ۱۰۸۵۳.


نسيم حديث
58

سعادت و خوشبختى تأثير مى گذارد. اگر ما به خوراك و پوشاك نيازمنديم ، انسانِ فاقد آنها ، خوشبخت نيست. ۱ اگر ما به آرامش روحى و رضايت درونى نياز داريم ، بدون آنها ، طعم سعادت را نمى چشيم و اگر نيازهاى بزرگ تر و پردامنه تر داريم ، ارضاى نيازهاى موقّت ، خوشبختى نمى آورد و اگر ما براى هميشه خواهيم بود ، نيازهاى جاودانه نيز خواهيم داشت و اگر آنها را برآورده نسازيم ، سعادت ابدى نخواهيم داشت. چه كسى اين نياز (جاودانگى) را مى شناسد و چه كسى راهنماى آن است.

راه خوشبختى

خوشبختى يك پاره خط محدود نيست . نيم خطى است كه از تولد آغاز مى شود و تا بى نهايتِ جاودان ، امتداد دارد. خوشبختى ويژه دوران جوانى و بهار زندگى نيست و زندگى هم يك نقطه ساكن نيست. خوشبختى بر دوش زندگى ره مى سپارد و با شمارش ستاره ها ، كوله بار آخرت را پر مى كند. سعادت از پس يك حركتِ با نشاط و مستمر و مداوم ، در طول عمر ما پديدار مى شود. حاصل پيكار هميشه ما با شيطانِ برون و شهوتِ درون و نتيجه پيروزى حكمت و انديشه در ميدان مبارزه با جهالت است. پس نبايد نشست و نااميد شد و نبايد خسته و مانده گشت. سعادت ، دور است ، امّا رسيدنى ؛ در راه باشيم و بيرون نرويم ، قطعاً مى رسيم. خرابى وسيله را مى توان تعمير كرد و موانع راه را زدود ، مهم ، در راهْ بودن است.

راهنماى خوشبختى

راهنماى راه ، كسى است كه يا راه را تا انتها رفته و يا نقشه آن را در دست دارد. سازنده ما نيز نقشه وجودى ما را دارد ، مى تواند نيازهايمان را به ما بشناساند و راه برآورده ساختن آنها را به ما نشان دهد و اگر آن را عملى كنيم و در مسير پيشنهادىِ او قدم برداريم ، به مقصد و نقطه كمال خود مى رسيم. او ما را شكل داده و در انتهاى مسير ، دو سرا براى ما

1.در احاديث متعددى ، ابزارها و امكانات مادى به عنوان زمينه رشد و تكامل انسان ، از عوامل خوشبختى شمرده شده اند ر. ك : ميزان الحكمة ، باب ۱۸۱۲ (آنچه از خوشبختى شمرده مى شود) ، ح ۸۵۵۴ ۸۵۶۱ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64465
صفحه از 369
پرینت  ارسال به