ماندن است. هر گاه اين دو در كنار هم گرد آيند ، سيماى خوشبختى به روشنى پديدار مى شود و خورشيد سعادت در افق زندگى مى تابد. ۱
2 . ايمان و اميد
عزم راسخ براى پيمودن راه خوشبختى و كنار زدن يك يك موانع ، در زمينه اى مى رويد كه به درستى راه ، ايمان داشته باشيم و رسيدن به مقصود سعادت را باور. يقين به درستى راه و اميد به رسيدن ، پاى طلب مى دهد و دست تلاش و عزم وصول. شوق به بهشت سعادت ، ما را مى كشد و حتى آنجا كه به زمين بيفتيم ، دست ما را مى گيرد و با خود مى برد. ۲
لبخندهاى طلايى خورشيد در هر صبح دلپذير ، خبرى از آن سوى شب مى آورد و هزاران پرتوِ به زمين رسيده ، راه را به ما نشان مى دهند. به سوى كرانه ها ، آن دورها ، با باور تمام ، پاداشت در انتظار توست و آرامش جاودانى به اميد ديدار تو. خود را برسان. شك مكن و از يقين ، بهره بجوى! ۳
3 . دست توفيق خدا
برخى بر اين باورند كه خوشبختى با بخت و اتفاق ارتباط دارد و به آنچه در پيشانى فرد نوشته ، وابسته است. پيشوايان طريق سعادت ، اين ارتباط را نپذيرفته ، خوشبختى را نتيجه جدّيت و تلاش انسان و زمينه سازى الهى مى دانند. يعنى يك سوى ريسمان خوشبختى ، در دستان خود ماست ، اگرچه سوى ديگرش در دست توفيق خداوند ، امّا دست توفيق خداوند و دست رحمت گسترده او ، يكى است و اگر عزم و جزم ما را ديد ، دست توفيق را پيش و زمينه عمل نيك ما را فراهم مى آورد. پس از آن ، اختيار با ماست ، اگر انجام دهيم و پيش رويم ، دست توفيق خدا را فشرده ايم و واى بر ما اگر حتى اين قابليت را در خود نبينيم كه خدا دست ما را بگيرد و واى بر ما كه به گونه اى باشيم كه خدا ما را به حال خود واگذارد. ۴