>

67
نسيم حديث

5 . شيفتگى به دنيا

دنيا ، راه عبور است و گذر به سراى جاويدان ، ماندن در راه و به تماشا نشستن ، غفلت از مقصد و هدف است و زيانبار. حرص در تحصيل توشه بيش از نياز ، تنها كوله بار ما را سنگين مى كند و از سرعت حركت ما مى كاهد. معامله با دنيا بايد به اندازه باشد و توجه به آن ، به حدّ نياز.
به ياد داشته باشيم كه بايد لذت هاى جاويدانِ سراى آخرت را با دنيا بخريم ، نه دنيا را با ارزش ها. دنيا به دست آوردنى نيست استفاده كردنى است: ببينيم و برگيريم و برويم ، چُست و چالاك و نرم و نازك ، هرچه كمتر ، بهتر و هرچه سبكبارتر ، تندتر. دنيا سايه درختى را ماند كه به گاه خستگى ، بايد لَختى زير آن بياساييم و سپس تند برخيزيم و برويم. اگر رشته هاى خود را با دنيا كم و نازك كنيم ، بزرگ ترين مانع خوشبختى را از راه برداشته ايم. ۱

6 . سنگدلى

رحم و دلسوزى ، با مردانگى ، جدّيت و اراده و تصميم ، ناسازگارى ندارد. مى توان جدّى و مصمّم و قاطع ، در راه زندگى به پيش رفت ، بدون آن كه به ديگران ستمى كنيم و از دلسوزى و در انديشه ديگران بودن فاصله بگيريم. راهى كه خود به سوى كمال انسانى است و مشوّق و انگيزه برانگيختن عواطف و احساسات عالى بشرى ، چگونه با سنگدلى همراه شود.
قساوت قلب و نرم نبودن آن در برابر درد ديگران و يا پذيرش اندرز نصيحت گران ، مانع بزرگ خوشبختى ۲ و به گفته پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ، از نشانه هاى بدبختى است. ۳

1.ر. ك : ميزان الحكمة ، باب ۲۰۵۷ (موجبات بدبختى) ، ح ۹۵۴۷ ۹۵۵۰ .

2.غرر الحكم ، ح ۹۳۷۶ .

3.الخصال ، شيخ صدوق ، ص ۲۴۳ ، ح ۹۶.


نسيم حديث
66

و اين را از ياد نبريم كه پند و اندرز دلسوزانه و مفيد ديگران ، بر گردن ما سنگينى مى كند و مخالفت با آن ، هماى سعادت را از ما دور مى سازد. مولوى نيز پيشتر از حافظ چنين گفته است:

من برون كردم ز گردن وام نُصْحجز سعادت كى بود انجام نصح

3 . ولنگارى

دنيا رها و يله نيست و ما نيز نمى توانيم برخوردى اين چنين داشته باشيم. راه خوشبختى ما حصارها و مرزهايى دارد و با خط كشى هاى منظّم و حساب شده ، ما را از پا فراتر از حد نهادن و رعايت حق ديگران نكردن و هرگونه دلخواه رفتن باز مى دارد. محدوديت هاى ناگزير زندگى دنيوى و اخروى ، همان حرمت ها و احترام هاست. برخى چيزها حرام هستند (محدوديت و خط قرمز) و بعضى ديگر ، حرمت و احترام دارند. «خويشتندارى» و «جلوگيرى از ميل نفس به مرزشكنى و زير پا نهادن حرمت» ، از عوامل سعادت است ، و «افسارگسيختگى» و «رها كردن مركب نفس» و «فرو رفتن در گناه» و «سرپيچى» ، از موانع آن. ۱

4 . بدى

بدى به ديگران (به ويژه نيكان) ، بدخواهى براى دوستان ، بدنيّتى در حق همگان و بد نهادى انسان ، از موانع خوشبخت شدن آدمى است. ۲ هستى ، بر اساس نيكى حركت مى كند و بدى ، گامى به عقب است و از اين رو ، به خُرد شدن بدى كننده در زير چرخ حركتِ خلقت مى انجامد. شرارت و آزار دادن ديگران ، مانع بزرگ عنايت خداوندى نيز هست . عنايتى كه زمينه اساسى توفيق و يار اصلى سعادت است. بكوشيم بد نباشيم ، بدى نكنيم و بد نخواهيم و به فكر فريب دادن ديگران و سوء استفاده از همراهان خود نباشيم .

1.ر. ك : غرر الحكم ، ح ۴۴۹۹.

2.ر. ك : ميزان الحكمة ، باب ۲۰۵۹ (نشانى هاى بدبختى) ، ح ۹۵۶۳ ۹۵۷۰ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64626
صفحه از 369
پرینت  ارسال به