>

71
نسيم حديث

مالى كه در لحظه اى به تصادفى گرفتار آيد و جمالى كه در شبى و با تبى رخت بربندد و قدرت و جاه و مقامى كه با خطابى بيايد و با عتابى برود ، كجا و لذّت فردوس و مستى پرديس كجا!.
امام على عليه السلام در اينجا نيز يگانه خطيب بليغ ميدان است. او كه آن سوتر را ديده و خود به آنجا رسيده است ، مى فرمايد:
نال المنى من عمل لدار البقاء؛۱آن كسى كه براى سراى جاويد كوشيد، به آرزوى (خويش) رسيد.و من جعل كلّ همّه لآخرته ظفر بالمأمول؛۲آن كه همه همّتش را براى آخرت خويش قرار داد، به آرزويش دست يافت.

2 . عوامل دستيابى به آرزوها

حسن نيّت

امام على عليه السلام مى فرمايد:
جميل النيّة سببٌ لبلوغ الاُمنيّة؛۳حسن نيّت، موجب رسيدن به آرزوست.
اگر انسانى ، خالصانه و از سر نيكى ، در پى چيزى روان باشد ، بدان مى رسد؛ زيرا قصد و نيّت زيبا ، انسان را به زيبايى مى رساند و عزم نيكو ، انسان را با هستى و خلقت زيبا و نيكو ، هماهنگ مى سازد و اين هماهنگى ، با خواست الهى كه در خلقت و طبيعت به امانت نهاده شده ، موانع و ناهموارى هاى راه را برمى كند و به كنار مى نهد. هستى ، بر نيكى استوار است و انسان ، بر آن گام مى نهد. سازواره هماهنگ هستى ، نيكى مى نوازد و هر آوايى جز نيكى ، محكوم به انفراد و تنهايى و ناهمگونى مى گردد و تنها خود را افشا مى كند. پس بياييد ساز نيكى را كوك كنيم و نيك بنوازيم و نيك بنگريم و نيك بخواهيم.

1.همان ، ح ۹۹۵۱.

2.همان ، ح ۸۵۱۲ .

3.همان ، ح ۴۷۶۶.


نسيم حديث
70

هميشگى انسان ، پيوستن به ماندگار و گسستن از ناپايدار ، اتصال به حقيقت ، زيبايى و محبّت و در اوج بودن ، براى ابديّت و اين همه ، در نزد هستى بخش ازل ، يافت مى شود.
من رغب فيما عند اللّه بلغ آماله؛۱آن كسى كه به آنچه نزد خداست دل بندد به آرزوهايش مى رسد.و من أمّل غير اللّه سبحانه، أكذب آماله؛۲كسى كه به جز خدا دل بندد، به آرزوهايش نخواهد رسيد.
آن كس كه به پاداش زيباى الهى چشم دوزد ، به حرمان از آرمان و آرزويش گرفتار نخواهد شد. ۳
و نكته اين جاست كه اين آرزو ، برترين آرزوست؛ فراتر ، دورتر و بالاتر از همه آرزوهاى انسان؛ چه ، اوست صاحب همه آرزوها و حقيقت بخش تمامى آنها و هر كس آرزويش ، رسيدن به اين قلّه زيباى سراسر وجود باشد ، به دست نيافتنى ترين آرزو ، نزديك گشته است:
من يكن اللّه أمله يدرك غاية الأمل و الرجاء؛۴هر كس آرزو و آرمانش خداوند باشد، نهايت آرزو و اميد را دريابد.
راستى! چرا ما به دنبال چيزهايى باشيم كه يا به آنها نمى رسيم و يا اگر برسيم ، روزى از ما گرفته مى شوند و اصلاً چرا دنبال چيزى باشيم كه وجودش ، زيبايى و جذّابيت خود را از ديگرى گرفته است؟ چرا در پى آن كه اينها را داشته و به آنها دلسپرده باشيم و دنبال خالق زيبايى و نيكويى نباشيم؟ چرا در پى موجودات عاريه اى و متّكى به ديگرى باشيم ، نه در پى او كه خالق ما و آرزوى ماست؟
جلوه ديگر اين نكته ، دل بستن به آرزوهاى جاويد اخروى است. در پى محبوب حقيقى بودن و انتظار ديدن يار ، براى همه ما ميسّر نيست. ما از بهشت ، فقط گل هاى خوشبو و ميوه هاى رنگارنگش را مى شناسيم ، اما همين ها نيز قابل مقايسه با اميدهاى واهى و خيالى اين دنيايى نيست.

1.غرر الحكم ، ح ۸۵۷۳ .

2.همان ، ح ۸۹۵۳ .

3.همان ، ح ۹۰۲۰.

4.همان ، ح ۸۸۲۰ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 65044
صفحه از 369
پرینت  ارسال به