به آرزويم نمى رساند.
اخلاص
اگر از خدا يارى مى جوييم و به كمك او چشم اميد داريم و اگر به عنايت الهى دل بسته ايم ، بايد آنچه را كه مى خواهيم ، براى او بخواهيم و در راه او تلاش كنيم و از غير و جز او ببُريم. خدا ، تنها هستى واقعى است و براى غير او كاركردن ، نيست شدن كار و حاصل و پوچ شدن رنج و تلاش را در پى دارد و براى او دويدن ، به معناى رسيدن است و نصيب بردن. رنج در راه او گنج مى شود و سختى ، هستى. بايد بدانيم كه خدا غيور است و بسيار بخشنده. اگر كس ديگرى را با او شريك كرديم و رياكارانه كار كرديم ، خدا همه اش را به شريك خيالى وامى نهد. آيا آن شريك ، وجود دارد كه حاصل تلاش خود را از او طلب كنيم؟ پس هم آوا با على عليه السلام بگوييم:
من أخلص بلغ الآمال؛۱هر كس اخلاص ورزد، به آرزوهايش مى رسد.
3 . آفت هاى آرزو
آرزوهاى نشدنى
اميد و آرزو ، مايه تلاش انسان و سوخت حركت اوست . تنها شرط ، آن است كه اين عنصر نيروبخش ، به افراط نگرايد و از حدّ طبيعى خود بيرون نرود. ما نبايد به دنبال چيزهاى ناشدنى باشيم. ما در محدوده شدنى ها ، هرچه فراتر و آن سوتر را بنگريم ، بر پويندگى خود افزوده ايم ، اما نبايد پا را از دامنه ممكن ها به برهوت ناشدنى ها بنهيم و در اين صحراى تفتيده ، به دنبال سراب فريباى خيال باشيم. امام على عليه السلام ، چه زيبا اين دويدن و نرسيدن را ترسيم مى كند.
من سعى فى طلب السراب طال تعبه و كثر عطشه، من أمّل الرىّ من السراب، خاب أمله و مات بعطشه؛۲