>

81
نسيم حديث

دل دوست ، خوشرويى و لبخند است . چهره شكفته ، پيام محبّت است و فرستادن موج دوستى. لب گشودن ، دل گشودن را به ارمغان مى آورد و خود ، اولين كار نيك در نخستين ثانيه هاى ارتباط است و در مقابل ، ابروان گره خورده ، بستن دريچه ارتباط. ۱ كار زيباى ديگر ، خوشگويى است ، سخن گفتن بدون تحقير و مسخره كردن و سرزنش ، سخن گفتن به قصد زدودن اندوه و از ميان بردن بيم و در آغاز ، سلام دادن.
سلام ، يعنى سلامتى و آرامش ، يعنى آرزوى تندرستى دوست و آسوده كردن او از گزند دست و زبان. و نيك روشن است كه هر كس پيشدستى كند ، مسابقه محبّت را برده است. سلام را كوچك تر به بزرگ تر تقديم مى كند ، اما با سلام دادن ، بزرگ تر مى شود و بزرگ تر نيز بايد خود را كوچك تر ببيند و زودتر سلام دهد ، و كسى از پيامبر اكرم بزرگ تر نيست ، اما هيچ كس نتوانست در سلام دادن ، بر او پيشى بگيرد. ۲
خوش برخورد باشيم. با دوستِ از راه رسيده ، دست بدهيم و چون صفحه دستان را بر هم مى نهيم ، بر دوستى هايمان پاى بفشاريم و آواى محبّت را از همه سر انگشتانمان سردهيم و بدانيم كه دست محبت خدا در ميان ماست و دست آن يكى را مى فشارد كه ديگرى را بيشتر دوست دارد ، ۳ اگر چه هر دو را با نگاه رحمت مى نگرد و گناهان هر دو چون برگ درخت مى ريزد. ۴ و شايد به همين دليل ، پيامبر به هنگام مصافحه ، دست خود را جدا نمى كرد و تا طرف ديگر ، دستش را بيرون نمى كشيد ، ايشان نيز دست مباركشان را عقب نمى كشيد. ۵
خوشخويى را نيز بيفزاييد . خوشگويى و خوشرويى و خوشخويى ، در هم تنيده و تور دوستى را تابيده اند ، طورى كه گستردن آن ، محبت نيكان را شكار ما مى كند. ما با سلام دادن ، گفتار مؤدبانه و رفتار مقبول ، محبت همه را جلب مى كنيم و سخن زيبا ، جواب

1.الكافى ، ج ۲ ، ص ۱۸۸.

2.ر. ك : ميزان الحكمة ، باب «سلام» .

3.الكافى ، ج ۲ ، ص ۱۷۹ ، ح ۲.

4.همان ، ص ۱۸۳ ، ۱۹ و ۲۰.

5.همان ، ص ۱۸۲ ، ح ۱۵.


نسيم حديث
80

مى رنجيم و نه او از ما مى رنجد.
در اين جا ، بنا داريم به اصول استوارسازى و سالم نگاه داشتن اين ارتباط بپردازيم و نيز آداب آن را از ديدگاه كسانى ارائه كنيم كه خود ، سالم ترين ، عميق ترين و استوارترين ارتباطها را با ديگران پى ريزى كرده اند و بسيارى از بزرگان تاريخ ، شيدايى ترين پيوندها را با آنها داشته اند.

الف با دوستان

اصل اول: برابرى و برادرى

ما ، همه دوست داريم ديگران به ما احترام بگذارند ، عزّت و آبروى ما را حفظ كنند ، عذر ما را بپذيرند و از خطاى ما چشم بپوشند و آن را براى كسى نگويند و رازهاى ما را فاش نكنند؛ آيا ديگران ، اينها را از ما نمى خواهند؟ پس نخستين اصل در رفتار كه مهم ترين هم هست ـ ، اين است : همان گونه با مردم رفتار كن ، كه دوست دارى مردم با تو رفتار كنند. ۱
بايد دوست را برادرى بدانيم كه تنها همزاد ما نيست ، ۲ بلكه برتر از اين ، او خود ماست و ما وظيفه داريم در رفتار با او ، خودمان را به جاى او بگذاريم ۳ كه اگر چنين كرديم ، عدالت ورزيده ايم و لقب عادل ، برازنده ماست. ۴

اصل دوم: خوش ... بودن

اگر به گفتار و رفتار خود ، عملاً پيشوند خوش را بيفزاييم ، حتما ارتباطهاى خوش و سرزنده اى خواهيم داشت.
در اولين لحظه ديدار و پيش از نزديك شدن دوست ، بايد خوشرو باشيم. كليد گشودن

1.ميزان الحكمة ، ح ۱۲۹۶۶.

2.همان ، ح ۱۴۵.

3.نهج البلاغة ، نامه ۳۱.

4.ميزان الحكمة ، ح ۱۲۰۰۴.

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64566
صفحه از 369
پرینت  ارسال به