>

93
نسيم حديث

زيان زدن ، به معناى نيست كردن و از ميان بردن .
در اين نظام ، خدا نافع مطلق است ؛ چون خالق است و آفرينش هاى او ، همه به مصلحت اند و توصيه او به همه نيز چنين است . بيافرينيد و پديد آوريد و خير برسانيد ، به همه ، نه فقط به انسان ها ، كه به حيوانات و گياهان و نه تنها به موجودات جاندار ، كه به همه هستى . نان دادن و نان رساندن ، يعنى وجود ديگرى را تغذيه دادن و او را به سوى كمال خودش پيش بردن ، و آموزش دادن ، يعنى تغذيه روح آدمى و راه كمال را به او نشان دادن و از اين رو ، بهترين كار ، نفع رساندن است ۱ و بهترين دانش ، آن است كه به ديگران سود برساند . ۲
هر دو شكل نفع رساندن ، مورد تأكيد دين است و در هر دو عرصه بايد كوشيد . در عرصه جسم و مادّيات ، بايد به تأمين نيازهاى ديگران انديشيد و انسان هايى سالم و قوى و با نشاط پديد آورد و در زمينه روح هم ، بايد علم و صفات عالى انسانى را در ديگران پديد آورد ، رشد داد و به كمال رسانيد . پديد آوردن و خلاقيّت و آفريدن ، كار همه روزه خداست و مطلوب همو از ما . پس هر روز ، كار خود را با نيكى بياغازيم تا با نيكى به پايان ببريم ، و همه جا و هميشه اين چنين باشيم .

دو پرسش اساسى

دو پرسش در اين جا مطرح است:
1 . چه چيزى پديد بياوريم كه به كار ديگران بيايد و براى آنها سودمند باشد؟
2 . اگر محصول كار و تلاش من ، براى ديگران سودمند باشد ، اما براى خود من سودى نداشته باشد و يا حتى به زيان من باشد ، چه بايد كرد؟
پاسخ پرسش اول ، در نظام هاى مختلف فكرى ، متفاوت است . آن كه وجود انسان را محدود مى بيند ، چه در گستره وجودى و چه در درازاى زمان ، چنين مى گويد : «هر چه براى اين تن خاكى لذتبخش است و در همين چند روزه دنيا به كار مى آيد ، براى آن فراهم

1.بحار الأنوار ، ج ۷۷ ، ص ۱۱۴ ، ح ۸ .

2.الاختصاص ، ص ۳۴۲ .


نسيم حديث
92

پيامبرِ ندا دهنده اسلام ، به تازه مسلمانان مدينه ، همين مسئله را تذكر مى دهد :
ضرر و زيانْ كشيدن و ضرر و زيانْ زدن، در اسلام، پذيرفته نيست . اسلام، خير و نيكى مسلمان را مى افزايد و به هيچ روى، بدى و شرارت مسلمان را نمى افزايد. ۱
اين ، پيام همه اديان توحيدى است . اين عيسى است در گاهواره تمدن مسيحيت كه به گاه بشارت نبوّت خويش ، سخن از مبارك بودن خود مى گويد :
پروردگارم مرا مبارك قرار داد، هرجا كه باشم، ۲ و «مبارك» به فرموده امام صادق عليه السلام ، يعنى: نفّاع ، داراى سود فراوان و براى همه»، و اين، قرآن است كه «سراسر، خير و نيكى» ۳ است . ۴
و چرا چنين نباشند؟! پيام آوران محبّت و مصلحت ، از منبع خير و بركتْ الهام مى گيرند ، از او كه سرچشمه هستى است و هر چه هست ، از اوست ، او كه هر چه مى آفريند ، نيكوست و هر نيكى ، هستى اش از اوست .

مفهوم منفعت و مصلحت

اساسا همه منفعت ها ، چيز ديگرى جز هستى نيستند و نمى توان تصور كرد كه چيزى خوب است ، اما نيست و وجود خارجى ندارد . هر خوبى ، ابتدا هست و سپس «خوب» است . هر نيك و مصلحتى ، پيش از آن كه خير و مصلحتش بخوانيم و بدانيم ، بايد جامه هستى به تن كرده باشد ، و چيزى را خوب مى ناميم كه باشد و به وجود آورد . انسان نافع ، يعنى انسانى كه هست و چيزهايى سودمند را پديد مى آورد (يعنى چيزهايى كه هستى آنها به كار ديگران مى آيد) و انسان زيان رسان ، يعنى كسى كه چيزهايى را از ميان مى برد و اشيايى را از ما مى گيرد . ضرر زدن ، فرستادن وجودهايى به ديار عدم است و سود دادن ، يعنى تولّدِ وجودهايى نبوده و عدم هايى پا به عرصه هستى نهاده . پس به سادگى نتيجه مى گيريم كه براى نافع بودن ، بايد ايجاد كنيم و آفرينش ، همراه خير و نفع است و شرارت و

1.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۴ ، ص ۳۳۴ ، ح ۵۷۱۸ .

2.سوره مريم ، آيه ۳۱ .

3.«وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَآ أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا» ، سوره نحل ، آيه ۳۰ .

4.الكافى ، ج ۲ ، ص ۱۶۵ ، ح ۱۱ .

  • نام منبع :
    نسيم حديث
تعداد بازدید : 64461
صفحه از 369
پرینت  ارسال به