۱۰۴.مسند زيدـ به نقل از زيد بن على ، از پدرش ، از جدّش درباره امام على عليه السلام ـ :به درستى كه او (على عليه السلام ) به عمر درباره زنِ حاملهاى كه اعتراف به زنا كرده بود و عمر دستور داده بود سنگسار شود ، گفت : «شايد بر سرش فرياد كشيدهاى يا او را ترساندهاى؟» .
گفت : چنين بود .
فرمود : «آيا از پيامبر خدا نشنيدى كه مىفرمود : "بر اعتراف كننده ، پس از شكنجه حدّى نيست ؟ به درستى كه آن كه را دربند كشى يا زندان كنى ، يا تهديد كنى ، اقرارش [ ارزش] ندارد"» .
عمر ، زن را آزاد كرد . سپس گفت : زنان ، ناتواناند كه فرزندى مانند على بن ابى طالب بزايند . اگر على نبود ، هر آينه عمر هلاك مىشد .
۱۰۵.امام على عليه السلامـ از سخنرانىاش در آغاز خلافت ـ :خدا حرامى را حرام كرده كه ناشناخته نيست ، و حلالى را حلال كرده كه از عيبْ خالى است ، و حرمت مسلمان را بر ديگر حرمتها برترى داده است ، و حقوق مسلمانان را با اخلاص و يگانهپرستى پيوند داده است . پس مسلمان ، كسى است كه مسلمانان ، از دست و زبان او آزارى نبينند ، جز آن كه براى حق باشد ؛ و آزار مسلمانان روا نيست ، مگر آنجا كه واجب شود .