اشخاصى که از سلامت روان کمترى برخوردارند، به سه گونه شوخى مىخندند:
يک. شوخىِ خصمانه که لازمهاش آزار کسى است؛
دو. شوخىِ برترىطلبانه که به تحقير شخص يا گروهى ديگر مىپردازد؛
سه. شوخىِ عصيان در برابر قدرت که نشانههاى ضعف و وقاحت را با خود دارد.
شوخىِ خواستارانِ خودشکوفايى، در عين اين که فيلسوفانه است و به کلّ انسانها باز مىگردد (نه به يک فرد خاص)، غالباً طنزى است آموزنده و علاوه بر خنداندن، نکتهاى نيز در آن هست؛ طنزى است انديشمندانه که به جاى خنده بلند، سرتکان دادن و تبسّمي حاکى از فهم و ادراک را در پى خود مىآورد. اين گونه طنز، تنها مورد تحسين کسانى قرار مىگيرد که به همان پايه، از سلامتِ روان برخوردار باشند.
پژوهش هاى اخير، ثابت کرده است که شوخىهاى سالم، يکى از بهترين راههاى مقابله با فشارهاى زندگى است. خنده، بر فعاليت سازنده قلب مىافزايد، امواج مغزى را نظم مىبخشد، دريچههاى تنفّسى را اصلاح مىکند و ادراک از درد را کاهش مىدهد.
شوخى و خندهاى که از انگيزههاى سالم بر مىخيزد، تراوش هورمونهاى مربوط به فشار روانى را کم مىکند و توان سيستم ايمنى بدن را بالا مىبرد. از اين رو، حتّى در بيمارىهاى وخيم و مهلک، شوخطبعى کمک مىکند تا بيمار، با شادى و آرامش بيشترى زندگى خود را سپرى کند.
بذلهگويى، خنديدن و خنداندن، راههاى مثبتى براى ابراز هيجانهاى خوشايند، و نيز عوامل مؤثّرى براى غلبه بر ترس و ترديدها هستند. با شوخطبعى متعادل و درست، مىتوان با ديگران پيوند دوستى برقرار کرد و از شعلهور شدن زبانه خشم، جلوگيرى نمود؛ چرا که غير ممکن است خنده و خشم را با هم