115
جوان، شادي و رضايت از زندگي

امامان بزرگوار ما نيز در سخنان خود، به خوبى، مرزهاى شوخى را نشان داده‌اند:
هر که مسخرگى بر او چيره آيد، خِردش تباه مي‌شود.۱دروغ را ترک گوييد؛ چه شوخى‌اش را و چه جدّى‌اش را.۲خداوند، کسى را که در ميان جمعى شوخى و بذله‌گويى مى‌کند، دوست دارد، به شرط آن که ناسزايى در سخنش نباشد.۳شادى، سه مرز دارد: وفادارى، رعايت حقوق مردم و هشيارى در سختى‌ها.۴
پيشوايان ما بارها تذکّر داده‌اند که: شوخىِ زياد، آبرو، وقار، و احترام اجتماعى انسان را مى‌بَرَد ۵ و براى انسان، دشمن مى‌تراشد. ۶ زياده‌روى در شوخى، حماقت است. ۷ انسان کامل، کسى است که جدّى‌اش از شوخى‌اش بيشتر باشد. ۸ همچنين سفارش نموده‌اند که بکوشيم شادىِ ما در دنيا هرگز به قيمت از دست دادنِ سعادت آخرت نباشد. ۹ سرمستى از گناه، به بدبختى و نابودى مى‌انجامد. ۱۰

1.الکافى، ج ۲، ص ۶۶۳.

2.غرر الحکم، ح ۸۴۲۹.

3.بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۲۳۵.

4.تحف العقول، ص ۳۲۳.

5.الکافى، ج ۲، ص ۶۶۵.

6.غررالحکم، ح ۷۱۲۶ و ۸۹۳۰.

7.همان، ح ۱۱۸۴.

8.همان، ح ۲۱۹۷.

9.شرح نهج البلاغة، ج ۱۵، ص۱۴۰.

10.غرر الحکم، ح ۵۲۸۱.


جوان، شادي و رضايت از زندگي
114

ممکن است با شوخىِ گفتارى ترکيب شود يا مستقل از آن باشد، مثل طنزهاى تصويرىِ بدون گفتار (پانتوميم)، ميانْ‌پرده‌هاى کارتونى و کمدى‌هاى صامت.
مى‌بينيم که لبخندسازى در جامعه و اندوه‌زُدايى از دل و جان انسان‌ها، روش‌هاى بسيار متنوّعى دارد که شادى‌آفرينان عصرها و نسل‌ها، به فراخور استعداد و توانايى و ذوق، طبع خويش را در آنها آزموده‌اند. بدين ترتيب است که ادبيات و هنر ملّت‌ها، آکنده از شوخى‌هاست.

مرزهاى شوخى

شوخى، ممکن است مثل هر گفتار يا رفتار ديگرى، از اعتدال خارج شود و به عملى غير اخلاقى بدل گردد. به عنوان نمونه، ممکن است به سبُک‌سرى، بى‌شرمى و گستاخى بياميزد که در اين حالت، «هَزْل» ناميده مى‌شود و يا به تحقير و بدگويى و ناسزا آميخته گردد که آن را «هَجْو» مى‌خوانند. خردمندان و بزرگان دين و اخلاق، اين هر دو صورت را ناشايست شمرده‌اند.
همچنين، گاه اتّفاق مى‌افتد که همان شوخى لطيف و شادى‌بخش هم از حدْ خارج مي‌شود و به بيهودگى يا زياده‌روى مي‌انجامد که در اين صورت نيز کارى ناپسند خواهد بود.
يکى از صحابيان از پيامبر خدا(ص) پرسيد: «آيا در اين که با دوستان خود شوخى مى‌کنيم و مى‌خنديم، اشکالى هست؟». پيامبر(ص) فرمود:
اگر سخن ناشايستى در ميان نباشد، اشکالى ندارد.۱
هم ايشان در جاى ديگر مي‌فرمايد:
من شوخى مى‌کنم؛ امّا جز حق نمى‌گويم.۲

1.الکافى، ج ۲، ص ۶۶۳.

2.شرح نهج البلاغة، ج ۶، ص ۳۳۰.

  • نام منبع :
    جوان، شادي و رضايت از زندگي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
تعداد بازدید : 191479
صفحه از 192
پرینت  ارسال به