خدمت انسانى خويش، ستم ديده و محروميت کشيدهاند.
اينان در هر حال و با هر انگيزه، روح ملّتها را شاد ساختهاند و آرامش و اميد را ميهمان دلهاى مردم خويش نمودهاند. آيا اين، خدمتِ کوچکى است؟
شوخطبعان روزگار
بذلهگويان، لطيفهنويسان، فُکاهىسرايان، طنزپردازان، کُمِدىسازان، کودننمايان، مَزّاحان، و ظريفان حاضرجواب، همگى در صف شوخطبعان روزگارْ جاى دارند.
بدين ترتيب، جُحى (م 160 ق)، بُهلول (صحابى امام صادق)، جاحظ بَصرى (م 255 ق)، ابو العلاى مَعَرّى (م 449ق)، راغب
اصفهانى (م502 ق)، ملّانصرالدين (ق8ق)، مارْک توآين (امريکايى/م 1910م)، جُرج برنارد شاوْ (ايرلندى/م 1950م)، چارلى چاپلين(انگليسى/م1977م)، اشرف الدين قزوينى يا نسيم شمال (شاعر عصر مشروطه) ناجى العَلى( کاريکاتوريست شهيد فلسطينى)، ابوالقاسم حالت(م1373ش)، کيومرث صابري معروف به گلآقا (م1383ش)، عمران صلاحي (م 1385ش) و... در شمار شوخطبعان خواهند بود. ۱
نمونه شوخىها ۲
عُبيد زاکانى در رساله دلگشا آورده است:
شيطان را پرسيدند که کدام طايفه را دوستتر دارى؟ گفت: «دلّالان را». گفتند: چرا؟ گفت: «از بهر آن که من به سخن دروغ از ايشان خُرسند بودم، ايشان سوگند دروغ را نيز بدان افزودند».
زنِ طَلخک، فرزندى زاييد. سلطان محمود، او را پرسيد که چه زاده است.