آنچه زمانى به صورت داستانهاى شفاهى بوده، در قالب نمايشنامه يا کتاب، عرضه شدهاند و بعد از کتابها نوبت به مجلّات و فيلمها و برنامههاى طنز راديويى رسيد. امروزه بسيارى از جوکها و بامزهکارىها از طريق تلويزيون و يا اخيراً اينترنت به ما آموزش داده مىشوند که بايد اذعان داشت اين روند نسبت به گذشته، رشد چشمگيرى داشته است.
بذلهگويى معمولاً از آن جايى آغاز مىشود که چيزى باعث شگفتى و حيرت انسان شود. اين که دو نفر با هم دست مىدهند، چيز خندهدارى نيست؛ ولى اين که يکى از آنها هنگام دست دادن، يک ماهى در دست داشته باشد، حيرتآور است و باعث خنده مىشود.
مثال ديگر مىتواند اين باشد که: دفتر کار يا يک اسب را در نظر بگيريم. هيچکدام به تنهايى، خندهآور و مُضحک نيستند؛ امّا اگر اسبى در يک دفتر کار بسته شود، باعث تعجّب همگان مىشود و آنان را به خنده وا مىدارد.
به طور کلى، سه نوع خنده وجود دارد: يک. خندههاى فيزيکى، مثل زمانى که شخصى زمين مىخورَد؛ دو. خندههايى که قابل رؤيتاند، مثل وجود يک تصوير مضحک؛ سه. خندههايى که از کلام افراد، استنباط مىشوند. گاهى اوقات، به تلفّظ يک کلمه نيز مىخنديم و يا به اين که يک کلمه، داراى معانى مختلف است، به ديده شگفتى مىنگريم. امروزه اين نوع «خنده» و «مسخرهبازى»، رواج بيشترى يافته است.
آخرين چيزى که درباره خنده مىتوان گفت، آن است که اساساً خنده، چيز بسيار خوبى است. بعضى از مردم معتقدند که خنده براى سلامتى، مفيد است و حتّى مَثَل انگليسيِ معروفي مىگويد: «خنده، بهترين داروست». همچنين