141
جوان، شادي و رضايت از زندگي

هوش هيجاني و شادکامي

سعيد بي‌نياز

تا نزديک به صد سال پس از ظهور علم روان‌شناسي، روان‌شناس‌ها وقتي از «هوش» حرف مي‌زدند، منظورشان «هوش منطقي» بود. آنها روز به روز، تست‌هاي هوششان را پيشرفته‌تر مي‌کردند تا چيزي که به عنوان I.Q (بهره هوشي) از آن در مي‌آوردند، دقيق‌تر و دقيق‌تر باشد. آنها مي‌گفتند که هر چه بهره هوشي بالاتري داشته باشيد، موفّقيت بالاتري کسب مي‌کنيد؛ امّا تجربه عموم مردم، چيزهاي ديگري مي‌گفت. I.Q در بهترين حالت، مي‌توانست موفّقيت تحصيلي يک نفر را تضمين کند. چه قدر آدم، دور و بر ما هستند که بهره هوشي چندان بالايي ندارند، امّا بسيار آدم‌هاي موفّقي هستند؟! آنها از چه هوشي براي پيش بردن کارهايشان استفاده مي‌کنند؟ اين، سؤالي بود که در نهايت، در دهه 1990 ميلادي، ذهن روان‌شناسان غربي را هم مشغول خودش کرد. پيتر سالووِي، ۱ اوّلين نفري بود که اصطلاح «هوش
هيجاني»

1.. Peter salovey


جوان، شادي و رضايت از زندگي
140

گروه‏هايى در جهان وجود دارند (مثل: «جامعه بين المللى براى مطالعه رفتارهاى اجتماعى») که انواع خنده‏ها را مورد مطالعه قرار مى‏دهند و متخصّصانى در اين مراکز، مشغول به کارند که در خُصوص رفتارهاى خنده‏آور، کتب مختلفى به رشته تحرير درآورده‏اند و يا نشست‏هايى در باره اين که «چگونه و چرا مى‏خنديم؟»، با ديگران برگزار کرده‏اند.
اگر اين مسئله، خنده‌دار نيست، پس چيست؟ ۱

1.. laughter, steve ziolkowski, ۲۰۰۲

  • نام منبع :
    جوان، شادي و رضايت از زندگي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
تعداد بازدید : 191613
صفحه از 192
پرینت  ارسال به