خواندن اين داستانها و ديدن اين فيلمها، ميتوانند ما را در شناختن حسهايي در وجود خودمان که همشکل با حسهاي شخصيتهاي آنهاست، ياري کنند.
4. از نوشتن براي بيرون ريختن احساساتمان استفاده کنيم
نوشتن، يکي از بهترين راههايي است که ميتواند هيجانات ما را تنظيم کند و ما را مجبور کند که روي احساساتمان نام بگذاريم و آنها
را روي صفحه کاغذ، ثبت کنيم. نوشتن، هم، نوعي تخليه هيجاني است و هم نوعي تنظيم هيجان.
5 قاطعيتِ محترمانه را ياد بگيريم
وقتي که به اصطلاح، حقّمان دارد خورده ميشود، ما از چندين راه استفاده ميکنيم. بعضي از ما، منفعل عمل ميکنيم؛ يعني ميريزيم توي خودمان و هيچ چيز نميگوييم. بعضي از ما، پرخاشگر ميشويم، داد و بيداد ميکنيم و همه چيز را به هم ميريزيم. بعضي ديگر از ما نيز، دو تا راه را قاطي ميکنيم. مثلاً اگر حس ميکنيم که در يک اداره، به عنوان کارمند، حقّمان دارد خورده ميشود، کار ارباب رجوع را عقب مياندازيم يا در حضور او کارهاي متفرّقه انجام ميدهيم. امّا يک راه چهارم هم وجود دارد و آن، اين است که ما با قاطعيت، امّا محترمانه، به ديگراني که حقّ ما را تضييع کردهاند، بگوييم «نه». اين راه چهارم، خيلي خلاصه است. يعني اين که ما در عين اين که احترام ديگران را داريم، از حقّ خودمان هم دفاع کنيم.
يکي از تکنيکهاي اصلي براي اين قاطعيت، استفاده از جملههاي سهبخشي است. اين جملهها از سه بخش همدلي (مثلاً: ميدونم که تو واکمن من رو لازم داري...)، استدلال (امّا چون که خودم امروز اون رو ميخوام...)، و قاطعيت (نميتونم واکمنم رو بهت بدم) تشکيل ميشود. البته قاطعيت، فقط در کلمات