خواندن رمان و يا ديدن فيلمهاي تخيّلي، به آرزوهاي دستنيافتني خود برسند و از آن لذّت ببرند.
به عقيده گروهي از کارشناسان، بعضي از برنامههاي راديو و تلويزيون، حتّي ميتوانند با انتشار اخبار و داستانهاي جنايي و
پليسي، بسياري از بيماريهاي رواني را که ريشه در عقدههاي سرکوب شده و تمايلات خشونتآميز و ناخودآگاه دارند، در افراد جامعه درمان کنند و يا باعث جلوگيري از بروز چنين رفتارهايي در سطح اجتماع شوند. ۱
نقش تفريحي و سرگرمکنندگيِ راديو و تلويزيون، به حدّي بود که نه تنها توانست اوقات فراغت افراد را پُر کند، بلکه از آن جا که مانند صحبت کردن و خواندن، نياز به تمرکز زياد نداشت، خود را به عرصههاي کاري افراد هم کشانيد و در واقع، به يکي از همکاران انسان عصر مُدرن، تبديل شد که در موقع کار کردن، آشپزي کردن، رانندگي کردن و...، همواره همراه او بود.
راديو و تلويزيون، هر چند که به انسان اجازه دادند که خود را در يک فضاي اجتماعي مجازي بزرگتر و در ارتباط با افراد بيشتري احساس کند و از اين که جزئي از اين جامعه بزرگْ به شمار ميآيد، احساس رضايت کند، امّا از آن جا که به او اجازه نميدادند که با اين توده عظيم مخاطبان، به طور مستقيم ارتباط برقرار کند، قدرت ابراز وجود و اظهار نظر کردن را از او گرفتند و به عبارتي، او را به يک مصرفکننده صِرْف و منفعل، تبديل کردند که فقط ميتوانست از هر آنچه در اختيارش قرار ميدادند، لذّت ببرد و يا با آنها در درون خود، مخالفت کند.