23
جوان، شادي و رضايت از زندگي

بارى، آن اندوه مورد تأکيد و مقبول احاديث، همان احساس مسئوليت نسبت به ديگران است که در نتيجه، آدمى را به تلاش وا مى‌دارد، نه آن که به خودخورى دعوت کند.

ب. نکوهشِ سُستى و کسالت

يکى از محورهاى عمده سخنان معصومان، هشدار نسبت به سستى و راحت‌طلبى است. طبيعت آدمى، او را به آرامش و تن سپردن به وضع موجود، دعوت مى‌کند.
اساساً انسان از رنج، مى‌پرهيزد و به خوشى روى مى‌آورد و چون خوشى‌هاى بزرگ، بى‌رنج به دست نمى‌آيند، به همين دلْ‌خوش‌کُنک‌هاى گذرا و کوچک، بسنده مى‌کند.
هيچ کسى از موفّقيت و پيروزى بدش نمى‌آيد؛ امّا چون رسيدن به قلّه آن دشوار است، بيشتر مردم به دامنه‌هاى آن اکتفا مى‌کنند و از ادامه مسير، تن مى‌زنند. به گفته مُتنَبّى، شاعر بزرگ عرب:
اگر سختى نبود، همه مردم به سَرورى دست مى‌يافتند. بخشش، آدمى را بى‌چيز مى‌کند و دست به کارهاى بزرگ زدن، کشنده است. ۱
ريشه اين کوتاه‌انديشى و نداشتن همّت بلندى که آدمى را به جايى برساند، تنبلى، بى‌حوصلگى، سستى و امروز و فردا کردن است که در احاديث متعدّد، زشتْ شمرده شده‌اند. ۲
امام على(ع) کسالت (تنبلى) را آفت پيروزى مى‌داند ۳ و بر آن است که اين خصلت، آفت هر نعمت و موفّقيتى و عامل هر تباهى است. ايشان در اين مورد مى‌فرمايد:

1.. لو لا المشقّة لَساَدَ الناس کلّهم الجود يفقر و الاقدام قتّال.

2.. به کليدواژه‌هاى: الکسل، التوانى، الضَجَر، التسويف،... در مجموعه‌هاى حديثى بنگريد.

3.. آفة النُّجح الکسَل (غررالحکم، حديث ۳۹۶۸).


جوان، شادي و رضايت از زندگي
22

امّا سخن ما در باب آن شادابى‌اي است که برابر کسالت، خُمود و افسرده‌دلى قرار مى‌گيرد؛ کسالتى که سدّ راه پيشرفت، تکامل و تعلّق
خاطر به ديگران و همدردى با انسان‌هاست. سخنان معصومان(ع) در اين زمينه، در سه گروه مى‌گنجد:

الف. دفاع از حُزن

در احاديث متعدّد، گونه‌اى از حزن و اندوه، مورد تأييد قرار گرفته و نشانه مؤمن قلمداد شده است. شخص مؤمن از اين منظر، کسى است که همواره نگران سرنوشت ديگران و اندوهناک کاستى‌هاى آنان است. چنين کسى، غم نام و نان خود را ندارد و نگران سود و زيان شخصى خود نيست؛ بلکه چون خود را بخشى ناگسستنى از پيکره اجتماع مى‌داند، خويشتن را در برابر سرنوشت آن، مسئول مى‌شناسد. او هرگز در پى آن نيست که گليم خود را از آب، بيرون بکشد؛ بلکه بر آن است تا غريق را برهانَد. ۱
چنين کسى طبيعتاً همواره اندوهناک و نگران است؛ امّا اين نگرانى عميق او، با نگرانى‌هاى روزمرّه و حقير، بسيار متفاوت است. او به دليل آگاهى نسبت به ديگران و احساس مسئوليت شديد، نمى‌تواند خود را به شادى‌هاى گذرا بسپارد و از عمق اندوه خود بکاهد. اندوه او همه همنوعانش را در بر مى‌گيرد و تنها به گروهى اختصاص پيدا نمى‌کند. کوتاه سخن اين که به گفته مولاى متّقيان، امام على(ع):
هر عارفى، اندوهناک و هر عاقلى غمگين است.۲

1.. همان، باب دوم: صاحب‌دلى به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهدِ صحبت اهل طريق را گفتم: ميان عالِم و عابد، چه فرق بود تا اختيار کردى از آن، اين فريق را؟ گفت: آن، گليم خويش به در مى‌بَرَد ز موج و اين، جهد مى‌کند که رهانَد غريق را.

2.. غرر الحکم، عبد الواحد آمدي، ح ۶۸۲۷ و ۶۸۴۶.

  • نام منبع :
    جوان، شادي و رضايت از زندگي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
تعداد بازدید : 191501
صفحه از 192
پرینت  ارسال به