به عبارت ديگر، کسانى که پول بيشترى دارند، شادترين مردمِ جامعه خود هستند؛ ولى بايد گفت که افراد بسيار ثروتمند در يک جامعه بسيار ثروتمند، لزوماً شاد نيستند. يک جامعه شاد، جامعهاى است که در آن بيشتر مردم، زندگى خوبى دارند و تعداد کمى، انسان بسيار ثروتمند وجود دارد. يک جامعه ناشاد، جامعهاى است که در آن، تعداد کمى از مردم، زندگى خوبى دارند؛ امّا بيشتر مردم، فقيرانه زندگى مىکنند. از اين رو، انتظار اين هست که مردم فقيرى که در جامعهاى زندگى مىکنند که عدّه کمى زندگى مناسبى دارند، شادتر از مردم فقيرى باشند که در جامعهاى زندگى مىکنند که بيشتر مردم آن ثروتمندند.
2. مذهب
مذهب نيز آشکارا از عوامل مهم در تعيين «SWB» است. پژوهشهاى روانشناسى در غرب، نشان مىدهد افرادى که به طور مرتّب به کليسا مىروند، شادتر از کسانى هستند که به کليسا نمىروند.
3 . سن
مطالعات قديمىتر نشان مىدهند که افراد جوان، شادتر هستند؛ امّا مطالعات اخير، تفاوتى در اين که مسنترها شادترند يا جوانترها، نشان نمىدهد. شايد اين مسئله، ناشى از اين باشد که جوانترها، هم شادىها و هم ناشادىهاى شديد خود را گزارش مىدهند؛ امّا مسنترها تنها به بيان شادکامىهاى خود مىپردازند.
4. جنس
اثر جنسيت(gender) بر روى شادکامى، واضحتر است. زن و مرد در بهرهمندى از شادکامى، متفاوت نيستند. با اين حال، ابراز سرخوشىِ آنها متفاوت است.