شادي پيشوايان
محمّدعلي سلطاني
از پيشوايان دينى خود چه تصويرى در ذهن داريم؟ اگر قلم به دست بگيريم و سيماى يکى از پيشوايان دينى خود را به تصوير بکشيم، چه ويژگىهايى را در او برجسته خواهيم کرد؟ آيا پيرمردى با چهره نورانى، صورت موزون، موى سرِ کوتاه، محاسنى پُر پُشت و کشيده، ترسيم خواهيم کرد؟ آيا بر لبان وى لبخندى نمکين خواهيم نشاند؟ و يا چهرهاى در هم فرو رفته، مصمّم و بااُبهّت خواهيم کشيد؟ و يا نمايى از يک مرد زاهد و گوشهگير، با رنگ و رويى زرد و غمگين ترسيم خواهيم کرد که عصايى به دست گرفته و سر به زير، از جمع مىگريزد؟
اگر بخواهيم در کنار نقّاشى خود، توصيفى از رفتار، روحيه و منش شخصى يا اجتماعى او بياوريم، چه خواهيم نوشت؟
ـ او مردى عابد، زاهد و کنارهگير بود که از شادىها پرهيز مىکرد؛ در جمعها شرکت نداشت؛ شب و روز خود را در راز و نياز مىگذرانْد؛ روزه مىگرفت؛ نماز مىخوانْد؛ ذکر بر لب داشت؛ در راه رفتنْ سر به زير بود؛
غمگين به نظر مىرسيد؛ با مردم، همراهى و همدمى نمىکرد.
ـ او مرد زندگى بود؛ در غم و شادى مردمْ شريک بود؛ چهرهاى خندان و خوش داشت؛ جامههاى شاد و دلنشين مىپوشيد؛ با کوچک و بزرگْ نشست و