پيامبر (ص) در اين روايت، خود را انسانى طبيعى نشان مىدهد؛ انسانى که رفتارها و کردارهايش معتدل و طبيعىاند. به پرستش مى پردازد؛ امّا نه آن گونه که از زندگى طبيعى گام بيرون بگذارد. مىخوابد، مىخندد و مىگريد و اجازه نمىدهد که عشق وافر او به پرستش، زندگى او را از حالت طبيعى خارج کند تا نيازهاى روحى و جسمىاش را فراموش کند.
2. امام صادق(ع) نقل مىکند:
در روزگار جوانى، بسيار به عبادت مىپرداختم. روزى پدرم به من گفت: «پسرم! اين همه در راه عبادت مکوش و به کمتر از اين بپرداز؛ زيرا خداوند، وقتى از کسى خشنود باشد و دوستش بدارد، از عبادت کمِ او هم خشنود مىشود».۱
مرحوم علّامه مجلسى در نتيجهگيرى از اين گونه روايتها مىنويسد:
در بيشتر روايتها اشاره به اين امر است که تلاش براى بهبود محتواى عبادت، بهتر از کوشش براى افزودنِ مقدار آن است و سعى در بهْسازى باورها و اخلاق و رفتار، مهمتر از تلاش براى فزونى عبادت است. ۲
الگوي شادي
پيشوايان دينى ما افرادى شاد، مسرور، جدّى، خوشرو، خوشلباس و خوشرفتار بودند. على(ع) پيامبر (ص) را چنين توصيف مىکند:
او همواره گشادهرو نرمخو و خوشخُلق بود و خشن، سختگير، فريادزن، بدگو و عيبجو نبود. در مورد خود، از سه چيز همواره دورى مىگُزيد: خودنمايى، زيادهروى و بيهودهکارى. در مورد ديگران نيز همواره از سه چيز پرهيز داشت: به سرزنش و عيبجويىِ کسى