55
جوان، شادي و رضايت از زندگي

کسى منکر اين نيست که در نخستين لحظه‏هاى زلزله و بمباران و تصادف و سرقت، نمى‏توانيم لبخند بزنيم؛ اما مى‏توانيم در ساعاتى بعد، غم فروخورده را از رگ‏هاى تاک درون، بالا کشيم و با شهد
صبر و تحمّل، آن را شيرين‏ترين نوشيدنى روح کنيم. در اين لحظه‏ها انديشيدن به ديگران هم ثمربخش است. غم ديگران زدودن و محبّت خويش را نثار کردن، از دو سو، شادى را افزايش مى‏دهد: اوّل، مجموع شادى گروه و جامعه را افزايش مى‏دهد و به سبب ارتباط دوسويه و تعامل فرد و اجتماع، بخشى از آن، به من باز مى‏گردد؛ دوم، به دليل ساختار روح انسانى، شادکردن ديگران، موجب افزايش مستقيم شادى شخص شادکننده مى‏شود. هم تجربيات انسانى بر اين مطلب گواهى مى‏دهند و هم پيش‏تر از آن، روايات رسيده از امامان معصوم(ع).
شما لذّت خوردن فلان غذا را چند سال در کام خود داريد و همين را با شادىِ دادن يک سيب به کودک همسايه مقايسه کنيد و يا هُل دادن ماشين فرسوده يک غريبه و به خاطر سپردن لبخند تشکّرآميز او را از پشت پنجره باران خورده‏اش.
امام صادق(ع) مى‏فرمايد:
هر مؤمنى که گره از کار مؤمنى ديگر بگشايد و او را از سختى بيرون کشد، خداوند نيز کار او را در دنيا و آخرت آسان مى‏کند۱و او با دلى خوش و خرّم، محشور مى‏شود و اگر اين شادى‏بخشى را به کودکى يتيم نثار کرده باشد، شادى‏اش، راهنماى بيرون‏برنده از تنگناهاى محشر و رهنمون کننده به‏سوى خانه ويژه‏اش در بهشت، يعنى سراى سرور و خانه شادى مى‏شود.۲

1.. الکافى، شيخ کليني، ج ۲، ص ۲۰۰، ح ۵.

2.. کنز العمّال، متّقي هندي، ح ۶۰۰۹.


جوان، شادي و رضايت از زندگي
54

ناراحت‏اند؛ امّا تا نباشد، راه رفتن و دويدن و حرکت ماشين، تحقّق نمى‏پذيرد و دليل آن هم درماندن همه، روى يخ و برف است.
انسان مورد نظر اسلام، انسان نشاط و حرکت و خسته نشدن است و از دل سياهى غم، ستاره لبخند را برون آوردن. ۱ انسان شاد، خوش‏خيال نيست؛ امّا خوش‏گمان است. او بيهوده نمى‏خندد؛ امّا اميدوارانه لبخند مى‏زند. او دچار توهّم و خيال نيست؛ امّا مثبت‏انديش است و سرانجام، او فقط به خود و شادى خود نمى‏انديشد؛ به شاد کردن ديگران هم مى‏پردازد.

شادى و شاد کردن

انسان مسلمان، هستى را هدفمند مى‏بيند، خدا را ناظر و مدير و مدبّر مى‏داند و نيز او را دوستدار خود، و اين همه زمينه بيم نداشتن از آينده و خو گرفتن با دنيا و دوست شدن با طبيعت را براى او فراهم مى‏آورد، اگر ما بدانيم که همه کارهاى خدا براى سود رساندن به ما و همه هستى در جهت خير و کمال ماست.
از چه غمگين مى‏شويم؟! اگرچه لحظه‏هايى، ظاهر برخى چيزها تلخ و گزنده است و همچون نيش، به زخم قلب فرو مى‏رود، امّا با آگاهى از پاکىِ بر آمده از هر سختى و مصيبت تحمّل آن و با اندک درنگ، مى‏توانيم آن را جامى شيرين بيابيم: شراب شادى، چهره ما را دوباره گلگون مي‌کند و سرخىِ شور را بر زردىِ غم و بيم، چيره مي‌کند. ۲

1.. حافظ مى‏سرايد: با دل خونين، لب خندان بياور همچو جام نى گرت زخمى رسد، چون چنگ آيى در خروش.

2.. روايات متعدّدى بر اين مطلب دلالت دارند که مصيبت‏ها پاک کننده روح ‏اند و تکامل دهنده آن و از اين رو، نزد مقرّبان الهى، جامى شيرين‌اند و نوشيدنى مناسب بزم بلا (ر.ک: ميزان الحکمه با ترجمه فارسي، محمّد محمّدي ري‌شهري، عنوان «بلاء»).

  • نام منبع :
    جوان، شادي و رضايت از زندگي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
تعداد بازدید : 191515
صفحه از 192
پرینت  ارسال به