63
جوان، شادي و رضايت از زندگي

آرى! انسان با اين دو واقعيت رو به روست: گاهى غم و زمانى شادى. آنان که به دنبال شادى هميشگى هستند، در واقع، به دنبالِ
عَنقاى دست نيافتنى‌اند. رشد و کمال آدمى با جُستجوى شادى مطلق، ميسّر نيست. غم نيز براى ما ضرورى و جزء جداناشدنى فرايند تکامل است.
آنان که در مسير سلوک، گام نهاده‌اند، به نقش مهم غم در حيات معنوى انسان پى برده‌اند؛ چون در غم‌ها و مشکلات، به خدا بسيار نزديک مى‌شوند تا جايى که دستشان به سقف ملکوت مى‌رسد:
ديده‌ام گاهى در تب، ماه مى‌آيد پايين
مى‌رسد دست به سقفِ ملکوت
ديده‌ام سُهره بهتر مى‌خوانَد
گاه زخمى که به پا داشته‌ام
زير و بم‌هاى زمينِ را به من آموخته است
گاه در بستر بيمارى من،
حجم گُل، چند برابر شده است
و فزون‌تر شده است
قُطر نارنج، شعاع فانوس! ۱
شک نيست که اين غم‌هاى کمال‌آفرين را پروردگار هستى در زمان و موقعيت مناسب، بر سر زندگىِ انسان، سبز مى‌کند. از همين روست که حافظ سروده است:
زير شمشير غمش رقص‌کنان بايد رفت.
از همين رهگذر است که عارف، به نشاطى دست مى‌يابد که با هيچ شادى

1.. هشت کتاب، سهراب سپهرى، شعر «صداى پاى آب».


جوان، شادي و رضايت از زندگي
62

گذشته، آن را بهترين متاعى دانسته‌اند که از راه فعّاليت، قابل حصول است. ۱
با وجودِ اين، تعريف‌هاى پراکنده‌اى از اين هيجان شده است و در آنها شادى به: مجموع دردها، ۲ ترکيبى از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفى پايين، ۳ احساسِ مثبتى که ناشى از حسّ ارضا و پيروزى است، ۴ و... معنا شده است.
به طور خلاصه مى‌توان گفت: هر انسانى، مطابق جهان‌بينى و انديشه خويش، اگر به چيزهاى مورد علاقه‌اش برسد، در خود، حالتى احساس مى‌کند که «شادى» نام دارد.

ضرورت شادى

اساساً خلقتِ هستى و انسان، به‌ گونه‌اى است که خود به خود، شادى‌هايى براى آدمى فراهم مى‌آورد: بهار طرب انگيز، طلوع خورشيد، صبح پُرلطافت، آبشارهاى زيبا، گل‌هاى رنگارنگ، ازدواج و پيوندِ دو انسان و بسيارى ديگر از پديده‌هاى جهان، براى انسان، شادى‌آور و مسرّت‌خيز است.
همچنان که غم و اندوه نيز جزء زندگى انسان و همزاد اوست: بيمارى و مرگ، پيرى، تنگ‌دستى، بيداد و حوادث ديگرى از اين قبيل، خيمه ماتم را در دل آدمى بر پا مى‌کنند.

1.. هيجان‌ها، حقايق، نظريه‌ها و يک مدل جديد، روبرت پلاچيک، ترجمه: محمود رمضان‌زاده، مشهد: بنياد پژوهش‌هاي اسلامي، ص ۱۸۷.

2.. ر.ک: روان‌شناسى شادى، مايکل آيزنک، ترجمه: خشايار بيگى و مهرداد فيروز بخت، تهران: بدر، ص ۴۲ و ۱۷۲.

3.. ر.ک: همان ‌جا.

4.. انگيزش و هيجان، جان مارشال ريو، ترجمه: يحيى سيّد محمّدى، تهران: ويرايش، ص ۳۶۷.

  • نام منبع :
    جوان، شادي و رضايت از زندگي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
تعداد بازدید : 191598
صفحه از 192
پرینت  ارسال به