از آن جا که فقها، کف زدن براى تشويق يا امر عُقلايى ديگر را بى اشکال دانستهاند و مذمّت موجود در آيه ياد شده، مربوط به آنهايى بوده که کف و سوت را وسيلهاى براى تضعيف يک امر دينى قرار داده بودند و اين موضوع در جامعهاى که ما در آن زندگى مىکنيم، اصلاً به فکر مسلمانان هم خطور نمىکند و کف زدن را جانشين صلوات نمىدانند، لذا تفسير فوقْ نارواست.
دليل ديگر نادرستى تفسير ياد شده، نظر علّامه طباطبايى در تفسير الميزان است که نماز و عبادت کافران در عصر جاهليت را همان کف زدن و سوت کشيدن آنها در مسجد الحرام دانسته است. ۱ مؤلّف تفسير مجمع البيان، با علّامه طباطبايى همعقيده است و روايتى را که حاکى از چگونگى نماز کفّار است، نقل مىنمايد. ۲
دو. رقص
در خصوصِ رقص در مجالسِ شادى، چهار ديدگاه فقهى وجود دارد: 1. نهىِ مطلق از رقص؛ 2. نهى با دعوت به احتياط؛ 3. دعوت به احتياط؛ 4. جايز دانستن. رقصهاى مبتذل و فسادانگيز را همه فقها بدون استثنا حرام مىدانند؛ امّا در مورد رقصِ شادى و با رعايت همه جوانب، يعنى رقصِ زن در ميان زنان و مرد در ميانِ مردان، بعضى از فقهاى معاصر، آن را بىاشکال دانستهاند. ۳
پس اولاً رقصيدن و دست زدنى که فسادانگيز نباشد، مطابق فتاواى اين گروه از مراجع تقليد معاصر، بى اشکال است. در اين صورت، نبايد کار مقلّدان
1.ترجمه الميزان، ج۹، ص ۱۱۲.
2.ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱۰، ص ۲۱۲.
3.. براى نمونه، ر.ک: جامع المسائل، آية الله محمّد فاضل لنکرانى، ص ۴۸۶؛ صراط النجاة، آية الله خويى و آية الله ميرزا جواد تبريزى، ج ۱، ص ۳۷۲؛مجمع المسائل، آية الله يوسف صانعى، ص ۲۹۸؛ استفتائات، آية الله حسين نورى همدانى؛ رساله توضيح المسائل، آية الله محمّد ابراهيم جنّاتي، ج ۲، ص ۱۵۰.