81
جوان، شادي و رضايت از زندگي

6. کار: شايد بيشتر از عوامل ديگر مى‏توان پيش‏بينى کرد که بيکارى، ناشادى مى‏آورد. اگر ما در طبقه شغلى خويش، هيچ کارى براى انجام دادن نداشته باشيم و بيکار باشيم، احساس رنج مى‏کنيم و اين مسئله، منجر به کاهش شديد شادکامى و شادمانگي در ما مى‏شود.
7. خانواده: برخى پژوهش‌ها نشان مى‏دهند که افرادى که ازدواج کرده‏اند، نسبت به افراد مجرّد، از شادابى بيشترى برخوردارند. همچنين کسانى که در خانواده از آرامش و حمايت برخوردارند، شادترند.
8. فعاليت‌ها و پيوندهاى اجتماعى: تحقيقات، حاکى از آن است که افراد «فعّال» اجتماعى، در مقايسه با افراد «نسبتاً فعّال»، گرايش بيشترى به شادى دارند و حضور در اجتماع، بر سطح شادى افراد، نقش مثبت و مؤثّرى دارد.
9. رويدادهاى زندگى: مطالعات قديمى روان‌شناسى، نشان مى‏دهد که اتّفاقات زندگى، به آنچه که مردمْ خودشان آن را مطلوب توصيف مى‏کنند (به عبارت ديگر، با اعتماد به نفسشان) ارتباط بسيارى دارد. کسانى که خودشان را دوست دارند، شادتر هستند.
10. شخصيت: کسانى که روانْ‏رنجور هستند، از کنار آمدن با زندگى روزانه در رنج‏اند و بنا بر اين، عجيب نيست که احساس شادمانى نکنند.
11. نگرش مثبت: ارتباط بين شادکامى و نگرش خوش‏بينانه نسبت به زندگى، نقش مهمّى در طرّاحى برنامه‏هايى دارد که براى افزايش شادکامى ارائه مى‏شود.
12. هوش: جالب است که افراد باهوش، معمولاً به دليل داشتن خصوصيات شخصيتى ديگرى که آنها را در موقعيت‌هاى اجتماعى به فعاليت وا مى‏دارد، شاد هستند، نه به خاطر هوششان. به عنوان مثال، افراد باهوش، مخصوصاً در محيط‌هايى مانند دانشگاه، که داشتن هوش بالا ارزشمند است، شادند.
13. سلامت جسمانى: داشتن سلامت، ارتباط پيچيده‏اى با شادى دارد. سلامت مى‏تواند شرط لازم (امّا نه کافى) براى شادى باشد. افراد سالم، اغلب


جوان، شادي و رضايت از زندگي
80

1. ثروت: برخى از مطالعات، به روشنى نشان داده‏اند که افراد ثروتمند، شادتر از مردم فقير هستند، اگرچه همين مطالعات، نشان مى‏دهند که داشتن ثروت نسبى (متوسط)، نسبت به ثروت زياد، در ايجاد شادکامى، ارجحيت دارد.
2. مذهب: پژوهش‌هاى روان‌شناسان غربى نشان مى‏دهند که افراد معتقد به خدا و جهان آخرت و آموزه‌هاي کتاب مقدّس، شادتر و براى زندگى، پُرانگيزه‏ترند. همچنين افرادى که به طور مرتّب به کليسا مى‏روند، شادتر از کسانى هستند که به کليسا نمى‏روند. ۱ اين نکته، در جوامع ديني و بويژه جامعه ما، پديده‌اي مشهود و ديدگاهي پذيرفته و مسلّم، محسوب مي‌شوند.
3. سن: مطالعات قديمى‏تر نشان مى‏دهند که افراد جوان، شادتر هستند؛ امّا مطالعات اخير، تفاوتى در اين که مسن‏ترها شادترند يا جوان‏ترها، نشان نمى‏دهند. شايد اين مسئله، ناشى از اين باشد که جوان‏ترها هم شادي‌ها و هم ناشادي‌هاى شديد خود را گزارش مى‏دهند؛ امّا مسن‏ترها تنها به بيان شادکامي‌هاى خود مى‏پردازند.
4. جنس: اثر جنس بر روى شادکامى، واضح‏تر است. زن و مرد در بهره‏مندى از شادکامى، متفاوت نيستند. با اين حال، ابراز سرخوشىِ آنها متفاوت است. زنان جوان، شادتر از مردان جوان هستند؛ امّا عکس آن درباره زنان و مردان مسن‏تر، صادق است؛ يعنى زنان مسن، ناشادتر از مردان مسن هستند.
5. نژاد: در سياه‌پوستان، شادى و شادکامى، پايين‏تر از سفيدپوستان است. به دليل تبعيض نژادى موجود در نظام جهاني (بويژه جهان
غرب)، شادکامى دو گروه از سياهپوستان و سفيدپوستان، با هم نابرابر است: سياهان تحصيل کرده و سفيدپوستانِ ثروتمند.

1.. ر.ک: آيا دين براى سلامتى شما سودمند است؟( آثار دين بر بهداشت روان)، هارولد کويينگ، ترجمه: بتول نجفى، تهران: پژوهشکده علوم انسانى و مطالعات فرهنگى.

  • نام منبع :
    جوان، شادي و رضايت از زندگي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
تعداد بازدید : 191554
صفحه از 192
پرینت  ارسال به