۳۰۸.مُحَمَّدُ بنُ عَمرو بنِ عَطاءٍ :سَمِعتُ أبا حُمَيدٍ السّاعِديِّ في عَشرَةٍ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِنهُم أبو قَتادَةَ ، قالَ أبو حُمَيدٍ : أنا أعلَمُكُم بِصَلاةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، قالوا : فَلِمَ ؟ فَوَاللّهِ ما كُنتَ بِأكثَرِنا لَهُ تَبَعًا ولا أقدَمِنا لَهُ صُحبَةً ، قالَ : بَلى ، قالوا : فَاعرِض .
قالَ : كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذا قامَ إلَى الصَّلاةِ يَرفَعُ يَدَيهِ حَتّى يُحاذيَ بِهِما مَنكِبَيهِ ، ثُمَّ يُكَبِّرُ حَتّى يَقِرَّ كُلُّ عَظمٍ في مَوضِعِهِ مُعتَدِلاً ، ثُمَّ يَقرَأُ ، ثُمَّ يُكَبِّرُ فَيَرفَعُ يَدَيهِ حَتّى يُحاذيَ بِهِما مِنكَبَيهِ ، ثُمَّ يَركَعُ ويَضَعُ راحَتَيهِ عَلى رُكبَتَيهِ ،ثُمَّ يَعتَدِلُ فَلا يَصُبُّ رَأسَهُ ولا يُقنِعُ ، ثُمَّ يَرفَعُ رَأسَهُ فَيَقولُ : سَمِعَ اللّهُ لِمَن حَمِدَهُ ، ثُمَّ يَرفَعُ يَدَيهِ حَتّى يُحاذيَ [بِهِما] مَنكِبَيهِ مُعتَدِلاً ، ثُمَّ يَقولُ : اللّهُ أكبَرُ ، ثُمَّ يَهوي إلَى الأَرضِ فَيُجافي يَدَيهِ عَن جَنبَيهِ ، ثُمَّ يَرفَعُ رَأسَهُ ويَثني رِجلَهُ اليُسرى فَيَقعُدُ عَلَيها ، ويَفتَحُ أصابِعَ رِجلَيهِ إذا سَجَدَ ، ويَسجُدُ ثُمَّ يَقولُ : اللّهُ أكبَرُ ، ويَرفَعُ [رَأسَهُ ]ويَثني رِجلَهُ اليُسرى فَيَقعُدُ عَلَيها حَتّى يَرجعَ كُلُّ عَظمٍ إلى مَوضِعِهِ ، ثُمَّ يَصنَعُ فِي الاُخرى مِثلَ ذلِكَ ،ثُمَّ إذا قامَ مِنَ الرَّكعَتَين كَبَّرَ ورَفَعَ يَدَيهِ حَتّى يُحاذيَ بِهِما مَنكِبَيهِ كَما كَبَّرَ عِندَ افتِتاحِ الصَّلاةِ ، ثُمَّ يَصنَعُ ذلِكَ في بَقيَّةِ صَلاتِهِ ، حَتّى إذا كانَتِ السَّجدَةُ الَّتي فيهَا التَّسليمُ أخَّرَ رِجلَهُ اليُسرى وقَعَدَ مُتَوَرِّكًا عَلى شَقِّهِ الأَيسَرِ ، قالوا : صَدَقتَ ، هكَذا كانَ يُصَلّي صلى الله عليه و آله ۱ .
۳۰۹.الإمام زين العابدين عليه السلام :حَقُّ الصَّلاةِ أن تَعلَمَ أنَّها وِفادَةٌ إلَى اللّهِ عز و جل وأنتَ فيها قائِمٌ بَينَ يَدَيِ اللّهِ عز و جل ، فَإِذا عَلِمتَ ذلِكَ قُمتَ مَقامَ العَبدِ الذَّليلِ الحَقيرِ الرّاغِبِ الرّاهِبِ الرّاجِي الخائِفِ المُستَكينِ المُتَضَرِّعِ المُعَظِّمِ لِمَن كانَ بَينَ
يَدَيهِ بِالسُّكونِ والوَقارِ ، وتُقبِلُ عَلَيها بِقَلبِكَ وتُقيمُها بِحُدودِها وحُقوقِها ۲ .
۳۰۸.محمد بن عمرو بن عطا:شنيدم ابوحميد ساعدى در ميان ده نفر از اصحاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه از جمله آنان ابوقتاده بود، گفت :من از همه شما به نماز پيامبر خدا صلى الله عليه و آله داناترم. گفتند: چطور؟ به خدا سوگند تو نه بيشتر از ما با پيامبر بوده اى و نه پيشتر . گفت: چرا، گفتند: عرضه كن .
گفت: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه به نماز مى ايستاد دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد سپس تكبيرمى گفت تا اينكه هر استخوان در جاى خودش راست مى شد و پس از آن به قرائت مى پرداخت . سپس تكبير مى گفت و دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد . سپس ركوع مى كرد و كف دستانش را بر زانوانش مى نهاد . سپس خود را كشيده و صاف مى كرد بى آنكه سرش را پايين اندازد و يا كج كند و هنگامى كه سر از ركوع برمى داشت مى گفت: خداوند به كسى كه او را مى ستايد ، گوش مى دهد . سپس دستانش را تا برابر شانه هايش ـ كشيده و راست ـ بالا مى آورد و تكبير مى گفت . سپس به زمين مى افتاد و دستانش را از پهلوهايش دور مى نمود . سپس سر بر مى داشت و پاى چپش را خم كرده بر آن مى نشست. در سجده، انگشتان پايش را باز مى نمود و پس از سجده تكبير مى گفت و برمى خاست و پاى چپش را خم كرده رويش مى نشست ، تا هر استخوانى به جاى خود باز گردد . سپس در سجده ديگر نيز چنين مى كرد. هنگام برخاستن از هر دو ركعت تكبير مى گفت و دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد همانگونه كه در آغاز نماز مى كرد. در بقيه نماز هم اين ها را انجام مى داد تا اينكه در سجده اى كه پس از آن سلام نماز بود ، پاى چپش را عقب مى كشيد وبر سرين و طرف چپ بدنش مى نشست. (اصحاب) گفتند: راست گفتى . اينگونه نماز مى خواند .
۳۰۹.امام سجاد عليه السلام :حق نماز آن است كه بدانى درآمدن بر خداوند عز و جلاست و
تو در پيشگاه خداوند عز و جل ايستاده اى . پس اگر اين را دانستى ، همچون بنده اى خوار و كوچك، خواهان و هراسان، اميدوار و ترسان، بيچاره و گريان، با وقار و اطمينان به بزرگداشت همو كه در برابرش ايستاده اى، مى پردازى و با دلت به او رو مىآورى و نماز را با حدود و حقوقش برپا مى دارى ۳ .
1.سنن أبي داود : ۱ / ۱۹۴ / ۷۳۰ ، السنن الكبرى : ۲ / ۱۰۵ / ۲۵۱۷ .
2.الفقيه : ۲ / ۶۱۹ / ۳۲۱۴ ، الخصال : ۵۶۶ / ۱ كلاهما عن ثابت بن دينار ، تحف العقول : ۲۵۸ وفيه « . . . المتضرّع المعظّم مَن قامَ بَينَ يَدَيهِ بِالسُّكونِ والإِطراقِ وخُشوعِ الأَطرافِ ولينِ الجَناحِ وحُسنِ المُناجاةِ لَهُ في نَفسِهِ والطَّلب إلَيهِ في فَكاكِ رَقبَتِكَ الَّتي أحاطَت بِهِ خَطيئَتُكَ واستَهلَكَتها ذُنوبُكَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّه ِ» .
3.در تحف العقول چنين آمده است: «با سكون و سكوت و فروتنى و نرمى با او راز و نياز مى كنى و از او مى خواهى كه تو را از بند خطا و هلاكت گناهانت رها كند ، كه جز خدا، قدرتى نيست.