نگاهى به كتاب غررالحكم و جواهرالكلم - صفحه 82

كه ابوعثمان جاحظ (م 255 هجرى) پيش از من به آن توجّه كرد، يعنى گردآورى و نگارش صد كلمه از كلماتى كه سودهاى فراوان دربردارد و لذت هاى معنوى به گوشها مى رساند. به محض آنكه بر كار جاحظ آگاه شدم، در شگفت آمدم و با خود گفتم: چگونه است كه شخصيتى چون جاحظ با آن سابقه و شخصيت علمى از بسيار به اندكى اكتفا كرده است؟! مگر كار وى جزئى از كل و يكى از هزار و قطره اى از دريا نيست؟
آنگاه من با همه مشغله و پريشانى خاطر و در حالى كه به عجز و ناتوانى خود واقف بودم، عزم خود را جزم ساختم تا آنجا كه در تيررس فكر و انديشه ام باشد، سخنان آن حضرت را گردآورم و كتابى در اين باب عرضه دارم، و برخى از حكمت ها و اندكى از بى شمارِ سخنان آن حضرت را ـ كه سخنوران و حكماى جهان از آوردن مثل آن عاجز و ناتوانند ـ جمع كنم. خداوند خود بهتر مى داند كه در اين ميدان، همچون مگسى بودم كه مى خواست دريا را با دست پيمانه كند و كوه را با ناخنِ ناتوان خويش بخراشد. و باز بيش از اين به تصور و كوتاهى خود معترفم.
چگونه چنين نباشم ؟ و حال آنكه آن حضرت از چشمه سار نبوى سيراب گشته و علم و حكمت الهى سينه اش را لبريز ساخته است. و دانشمندان و پيشگامان نقل و حديث، اين سخن را از آن حضرت به ما رسانده اند كه فرمود : «آگاه باشيد كه ميان دو پهلوى من، علم فراوانى انباشته گشته است. اى كاش به نگاهدارنده آن دست مى يافتم» ۱ و كمى دوش دل را از اين بار گران الهى سبك مى ساختم...
براى اختصار، اسناد آن سخنان را حذف كردم، كلماتش را به ترتيب حروف تهجّى مرتب ساختم، سخنان حكيمانه و كلمات آن حضرت را از حيث سجع و قافيه موافق و مطابق يكديگر قرار دادم، به اين ترتيب آن كلمات بهتر در گوش جاى مى گيرد و در دلها فرود مى آيد زيرا درون انسان ها به سوى كلام منظوم بيشتر تمايل دارد. همچنين حفظ آن سخنان به خواننده آسانتر و الفاظش ـ براى كسى كه مى خواهد از آن لعل ها و مرواريدهاى درخشان برگيرد ـ جذاب تر است. با تمام اين اوصاف، من اين گزيده را از

1.ـ إن بين جنبى لَعلما جَمّا لو اَصبتُ له حَمَلَةً (نهج البلاغه، خ ۱۴).

صفحه از 88