مبانى فقه‏ الحديثى آية الله ميرزا مهدى اصفهانى (4) - صفحه 21

بداندو بتواند آنها را از روى‏دلائل قطعى و حجج شرعى و معتبر مورد اطمينان به دست‏آورد.
چنين شخصى قطعا فقيه و مجتهد است، اعم از اين كه بتواند استخراج احكام و تفريع فروع كند يا خير. به هرحال، كتاب‏هاى فقهى موجود ما از اين جهت اِطناب دارند كه اغلب حاوى تفريعات و تطبيقات فقهى هستند، درحالى كه خود احكام بساطت و سادگى دارند كه از سادگى و بساطت دين مبين اسلام نشأت مى‏گيرد. اسلام، دينى است كه براى مردم تشريع شده و بايد قابل فهم و درك همگى مردم باشد، مخصوصا در حوزه عمل كه از افراد مى‏خواهد طبق دستور شرع گام بردارند. اين كه اعمال و تكاليف آنها، از مقوله عبادات يا معاملات يا سياسات و حدود باشد، از اين جهت فرقى وجود ندارد. اساسا يكى از ويژگى‏هاى دين اسلام در تمامى حوزه‏ها، سادگى و بساطت آن است، كه از فطرى بودن آن ناشى مى‏شود.
16 ـ نكته مهم ديگرى كه در آثار آية الله اصفهانى (ره) به چشم مى‏خورد، اين است كه بايد:
اولاً : واژه‏هاى جديدى را كه در قرآن و سنت، كاربرد و استعمال صحيحى ندارند، نبايد بكار گرفت. اين كار، از اساس غلط است و ما را از تبعيّت كتاب و سنّت بازمى‏دارد. هم‏چنين موجب كژفهمى‏ها و تشويش هايى مى‏شود و ما را از هدايت قرآنى و سنت نَبَوى و وَلَوى بازمى‏دارد. به جاى واژه فقه و فقاهت و فقيه، از واژه‏هاى جعلى و مِنْ‏عندى اجتهاد و مجتهد استفاده كردن، ذهن اشخاص را به سراغ مطالبى از قبيل «ملكه ذهنى»، «قوه»، «استنباط»، «استخراج» مى‏برد. همين سان است وقتى به جاى واژه زيباى قرآنى «آيه» يا «بيّنه» و «سلطان»، سراغ كلمه «معجزه» برويم كه از همان آغاز، ذهن ما را مشوّش مى‏سازد كه بايد افراد ديگر را به عجز بياورد يا فرق معجزه با سحر و شعبده و جادو چيست، و ده‏ها بحث بى‏حاصل و بى‏فايده ديگر، كه ما را از رسيدن به مقصد و مقصود اصلى بازمى‏دارد.
ثانيا : اغلب واژه‏هاى دينى را بايد در معناى صحيح و فصيح لغوى آن به كار برد، چون قرآن و روايات براساس لغت عربى فصيح الهى اسماعيلى نازل شده‏اند. پس بايد به

صفحه از 24