مبانى فقه‏ الحديثى آية الله ميرزا مهدى اصفهانى (4) - صفحه 23

البته بايد با كمال تأسف اذعان داشت كه در طول تاريخ اسلام، دست‏هايى آلوده وارد صحنه شدند و در جهت انحراف دين از راه صحيح خود كوشيدند، كه تا حدود زيادى نيز موفق شدند. ولى خداى متعال بدانان اذن و اجازه نداد كه بتوانند به تمام مقاصد شوم خويش جامه عمل بپوشانند. چنين شد كه دين الهى و مسير هدايت الهى به دست با كفايت امامان بزرگوار عليهم ‏السلام و اصحاب و ياران ايشان به حيات خود ادامه داده است.
18 ـ مدار فقاهت و افقهيّت از نظر مكتب مرحوم ميرزا (ره) مراجعه مستقيم و مكرّر به آيات قرآنى است، يعنى تمام آيات، نه به شكل تقطيعى و اكتفا به آيات احكام، زيرا اصل و اساس تمام امور در قرآن موجود است، ولو به شكل جمله‏اى كوتاه، و به تعبير دقيق مرحوم ميرزا (ره): «علوم جمعى جملى». آنگاه بايد به سراغ روايات معصومان: رفت كه سه شكل و گونه هستند.(فصلنامه سفينه، سال اول، شماره 4 ،پاييز 83).
در اين راه همواره بايد به قواعد فقهى عامّ و خاصّ توجه داشت كه توسط بزرگان شيعه و علماى بزرگوار، تأسيس و تدوين گشته است و بايد به آنان، به عنوان شاه‏كليدهايى نظر داشت. آنگاه در مرحله بعد، در صورت نرسيدن به حكم واقعى و يأس از دلايل، سراغ اصول عمليه ـ همچون استصحاب و برائت و تخيير و احتياط، طبق موازين هريك ـ رفت تا لااقل به حكم ظاهرى رسيد و بدان عمل كرد.
19 ـ همگى انسانها ـ به حكم عقل بديهى و فطرى ـ وظيفه تبعيت از دلايل و حجّت‏هاى الهى دارند كه در شناخت همه چيز ـ از جمله احكام و شرايع ـ بايد بدانها توجه كنند. اين احكام الهى يا قلبى هستند و يا قالبى. احكام قلبى به قلب و روح انسانها توجه دارند و احكام قالبى به جسم و بدن وى تعلق دارند.
اين هر دو گونه حكم، از دو طريق به ما رسيده‏اند: يكى حجت باطنى كه عقل است و ديگرى حجت خارجى كه انبياء و امامان بزرگوار عليهم ‏السلام مى‏باشند، اين دو حجت، همواره متعاضد و همراه يكديگرند و هيچ جدايى از يكديگر ندارند. تمامى تكاليف الهى و شرعى كه در حوزه عمل قرار دارند، تابع يكى از شكل‏هاى پنج‏گانه‏اند: حرام، واجب، مستحب، مكروه و مباح. مدار عمل تمامى انسانها به يكى از اين پنج محور منتهى مى‏شود، كه اگر كسى براساس تكليف الهى و با شناخت كامل و واقعى به يكى از اين پنج

صفحه از 24