مبانى فقه‏ الحديثى آية الله ميرزا مهدى اصفهانى (4) - صفحه 9

پيدا مى‏كند. اين دورانِ حضور، 318 سال به طول مى‏انجامد و در طول اين سه قرن و اندى، جامعه اسلامى به طور اعم و جامعه شيعى به طور اخص، از حضور امامان عليهم ‏السلام به طور مستقيم كسب فيض مى‏كرد، البته در دوره‏هايى اين استفاده بسيار زياد شده و به شكل قابل ملاحظه‏اى افزايش يافته است و در دوره‏هايى به شدّت كاهش يافته، چرا كه امامان بزرگوار، در انواع و اقسام حصرها، زندان‏ها و شكنجه‏هاى جسمى و روحى قرار گرفته‏اند و جامعه از حضور پربركت و پرفيض آنان محروم گشته و درنتيجه جامعه اسلامى دچار فقرِ فرهنگى و انحطاط دينى شده است.
يكى از مظاهر پربركت حضور امامان شيعى در جامعه اسلامى، تربيت شاگردانى عاليقدر، كوشا در فهم دين، عميق و متصلّب در دين و علاقمند به بسط اسلام و تشيع بود. در برخى روايات، از برخى از آنان، به عنوان حواريان امامان (نَفَس الرحمن فى فضائل سلمان، ص 157) و در برخى ديگر از روايات به عنوان شُرْطَةُ الخَميس (الاختصاص، ص 2 به بعد) ياد و تجليل شده است.
نتيجه اين تربيت، آن بود كه دين الهى از تحريف منحرفان و غلوّ غاليان دور شد و فضا براى راهنمايى طالبانِ هدايت آماده و مهيّا گشت.
2 ـ از سال 329 هـ. ق. رخداد مهمى در تاريخ امامت شيعه به وقوع مى‏پيوندد، آغاز غيبت كبراى امام عصر (عج) و محروميّت جامعه از حضور ظاهرى و عدم دسترسى مردم به ساحت امام معصوم عليه ‏السلام . از روايات شيعى برمى‏آيد كه علّت اصلى غيبت امام روشن نيست و بعد از ظهور ايشان آشكار مى‏شود؛ به سان داستان حضرت موسى و خضر عليهماالسلام كه حكمت كارهاى حضرت خضر وقتى بر حضرت موسى روشن گشت كه از وى جدا شد. (كمال الدين، ج 2، ص 482، باب 44، ح 11).
به هر حال نتيجه‏اى مهم كه غيبت امام عليه ‏السلام به دنبال داشت، عدم ارتباط ظاهرى و آشكار ـ همچون امامان قبلى ـ با حضرتش بود. امام عليه ‏السلام در زمان‏هاى قبل به مردم يادآور شده بودند كه در زمان غيبت كبرى، بايد به راويان اخبار و آثار امامان رجوع كنند؛ البته آن گروه از راويان و اخبارشناسانى كه داراى ويژگى‏هاى فردى و خصال روحى خاصّ باشند، همچون داشتن ايمان و تقوايى كامل، ولايت خالص نسبت به امامان و تبرّى از

صفحه از 24