از بحثهاى صفحات اخير روشن گرديد كه ابن ابى الحديد مباحث علم بديع را غالبا ذيل مباحث علم بيان به معناى عام آن آورده و بررسى كرده است، امّا در عين حال از مطالعه شرح نهج البلاغه به دست مىآيد كه در مواردى اين دانشمند به طور خاص به مسائل علم بديع توجه كرده و مسائل آن را مورد بررسى و تحليل قرار مىدهد. ذكر دو نمونه خالى از فايده نيست:
3 ـ 3 ـ 1 ـ صنعت مقابله
در شرح خطبه «غرّاء» كه با اين عبارت شروع مىشود:
«الحمدلله الذى علا بحوله و دنا بطوله، مانح كل غنيمة و فضل، و كاشف كل عظيمة و ازل...» (دشتى، خطبه ۸۳) مىنويسد: و فى هذا الفصل ضروب من البديع، فمنها انّ «دنا» فى مقابلة «علا» لفظا و معنى، و كذلك «حوله» و «طوله» (همانجا، 6 / 242)
وى سپس تصريح مىكند كه در تضاد لفظى و معنوى «دنا» و «علا» ترديدى نيست. ولى اگر گفته شود «حوله» و «طوله» تناسب لفظى دارند اما از جهت معنا در تقابل قرار ندارند، گويم: «بل فيهما معنى التضاد، لانّ الحول هو القوة و هى مشعرة بالسطوة و القهر، و منه منشأ الانتقام. و الطول: الافضال و التكرم، و هو نقيض الانتقام و البطش» (همانجا، 2 / 242)
3 ـ 3 ـ 2 ـ صنعت جناس
در خطبه 133 امام عليه السلام در وصف دنيا و تعامل با آن مىفرمايد : «... فالبصير منها شاخص، والاعمى اليها شاخص، و البصير منها متزوّد، و الاعمى لها متزوّد» ۱ . ابن ابى الحديد در شرح آن مىنويسد : اين عبارت از زيباترين نوع جناس است كه طبق گفته ارباب فن، جناس تامّ دارد، زيرا «شاخص» اوّل به معناى راحل و كوچ كننده است و شاخص دوم كسى است كه چشم او به دنيا خيره شده است (همانجا، 7 / 276). وى سپس فصلى مشبع درباره جناس گشوده و از 7 نوع جناس در زبان عرب ـ با ذكر شواهد آن ـ سخن گفته است. گاه نيز در مباحث اين قسمت، از كتاب ادبى خود موسوم به «الفلك
1.انسان آگاه دل به دنيا نمىبندد و انسان كور دل تمام توجهاش دنياست. بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا براى دنيا توشه فراهم مىكند