مرورى بر احاديث معرفت خدا (1) - صفحه 50

حقيقى تحقق پيدا كند. و اين است معناى سخن امام عليه ‏السلام كه فرمود: «تعرفه و تعلم علمه...»
ايشان پس از بيان اين نكات در توضيح روايت، تصريح كرده است كه اين روايت، در حقيقت بيان و توصيفى است براى روايات معرفة الله بالله.
والحديث مسوق لبيان أنّ الله سبحانه لا يُعرف بغيره حقّ معرفته، بل لو عرف فإنّما يعرف بنفسه و يعرف غيره به. فهو في مساق ما رواه الصدوق في التوحيد بطريقين عن عبدالأعلى عن الصادق عليه ‏السلام أنّه قال: «و من زعم أنّه يعرف الله بحجاب أو بصورة أو بمثال فهو مشرك...انّما عرف الله من عرفه بالله، فمن لم يعرفه به فليس يعرفه...»حديث در بيان اين است كه معرفت حقيقى خداوند سبحان، به غير، تحقق نمى‏يابد، بلكه اگر شناخته شود، فقط به خود او شناخته مى‏شود و ديگران هم به او شناخته مى‏شوند. و اين روايت در سياق روايتى است كه صدوق آن را به دو طريق از عبدالاعلى از امام صادق عليه ‏السلام نقل كرده است.۱
پس با توجه به روايت سدير و توضيحاتى كه بيان شد، روشن گرديد كه منظور از معرفت خدا به خدا، اين نيسـت كه انسان با تعقـل و تفكر در مخلوق و كيفيت خلقت آنها ـ كه در حقيقت، آثار و آيات خدايند ـ به خداوند سبحان از خود آنها راه يابد، يعنى مخلوق حكايت‏گرى از خداى تعالى داشته باشد. به تعبير ديگر، چنين نيست كه آثارى از وجود خداوند سبحان در خلق بوده باشد، يعنى مخلوق در برخى جهات با خداى سبحان اشتراكى داشته باشد، مثل وجود داشتن و علم و قدرت و حيات وامثال و نظاير اينها كه به عنوان كمالات وجودى طرح مى‏شود ۲ و بعد گفته شود كه آنچه مخلوق دارد، از خداى تعالى است و او مرتبه بالاتر و كامل‏تر از اينها را واجد است. از اين ديدگاه

1.ـ روايت مزبور پيش از اين تحت عنوان حديث سيزدهم نقل گرديد، مراجعه شود.

2.ـ در كلمات مرحوم فيض كاشانى و ديگران، اين جهت كاملاً مشهود است. اين كلمات، در مقالات مستقلّى عرضه مى‏شود. ان‏شاءالله.

صفحه از 61