آنها ـ ولو به اشاره و اجمال ـ ناتوان مىسازد. كافى است بدانيم دشمنان و مغرضان ـ كه براى تشكيك در بسيارى از آثار ائمه عليهم السلام مىكوشند ـ در برابر صحيفه سجاديه به تواضع سرفرود آوردهاند.
1 ـ 2. اعتبار صحيفه از جهت متن
ميرداماد (م 1041 هـ) مىگويد: «در انجيل اهل بيت و زبور آل محمد عليهم السلام رموزى آسمانى و الفاظى الهى و اسلوبى وحيانى و جلوههاى فرقانى يافت مىشود.» ۱
سيد علىخان مدنى (م 1120 هـ) مىنويسد : «صحيفه سجاديه، نمادى از علم الهى است و بوى معطّر كلام نبوى از آن استشمام مىشود. بايد چنين باشد، چرا كه پارهاى از نور مشكات رسالت و نفحهاى از شميـم بوستان امامت است. تا آنجا كه ـ از جهت اشتمال بر انوار حقايق معرفت و ميوههاى باغهاى حكمت ـ با وحى آسمانى و صحف عرشى و ملكوتى مانندش دانستهاند.» ۲
مولى محمد تقى مجلسى (م 1070 هـ) مىگويد: «بىشك صحيفه كامله سجاديه، اثر مولايمان سيد الساجدين است، چرا كه محتواى آن و فصاحت و بلاغتش و اشتمالش بر علوم الهى، به گونهاى است كه جز معصوم نمىتواند گوينده آن باشد. خداى ربّ العالمين را سپاس و ستايش مىكنيم بر اين نعمت جليل و عظيمى كه به ما شيعيان اختصاص يافته است.» ۳
وى بعد از ذكر طرق روايتى فراوان براى صحيفه مىگويد: «اما صحيفه از حيث عبارت، واضحتر و روشنتر از آن است كه به بيان آيد. اين كتاب ـ همانند قرآن مجيد ـ در اوج فصاحت است. از جهت مشتمل بودنش بر علوم الهى نيز بر كسى كه كمترين اطلاعى از علوم دارد، روشن و واضح است.» ۴
در اعتبار صحيفه همين بس كه محدّثان بزرگ و مصنّفان حديث، آن را معتبر دانسته و
1.ـ شرح صحيفه سجاديه، ص ۵۵.
2.ـ رياض السالكين، ج ۱ ص ۵۱.
3.ـ بحارالانوار ج ۱۱۰،ص ۶۶، وى اين مطلب را در ضمن اجازهاى به تاريخ ۱۰۶۴ هـ ايراد كرده است.
4.ـ بحارالانوار، ج ۱۱۰، ص ۵۹، صورت ۴۱.