ترجمه و شرح قصيده‏ى « وسيلة الفوز و الأمان فى مدح مولانا صاحب الزّمان » - صفحه 156

حُزوى: اسم مكانى در دَهناء و جزئى از سرزمين تميم؛ عُذيب: اسم چشمه يا چاه آبى است؛ ذى‏قار: مكانى بين كوفه و واسط، نام روستايى در رى، نام خطبه‏ى 219 نهج‏البلاغه و همين‏طور نامى از ايّام العرب و آن اوّلين روزى است كه عرب بر عجم پيروز شد. ۱
ترجمه: صاعقه‏اى از نجد درخشيدن گرفت و خاطرات دوستانم را در حُزوى، عُذيب و ذى‏قار به يادم آورد.
* * *

بخش دوم‏ـ تغزّل


۲ـ وَ هَيَّجَ مِنْ اشواقِنا كلَّ كامنٍوَ أَجَّجَ في أحشائِنا لاعِجَ النّار

شرح مفردات: اشواق (جمع شوق): عشق شديد؛ كامن: پنهان و پوشيده؛ أجَّجَ: شعله‏ور كرد؛ لاعج: باران مؤثر در رويش گياه ۲
ترجمه: برق نجدى درخشيد و شوقهاى نهفته‏ى ما را برانگيخت و آتش برفروخته‏ى عشق را برافروخته‏تر ساخت.
اين مضمون در اشعار فارسى شيخ نيز وجود دارد: ۳

آتش به جانم افكند شوق لقاى دلداراز دست رفت صبرم، اى ناقه! پاى بردار


۳ـ ألا يا لُييلاتِ الغُوَير و حاجزٍسُقيتِ بهامٍ مِنْ بَني المزنِ مِدرارِ

شرح مفردات: لُييلات (جمع لُيَيلَة و مُصغّر ليلة): شب‏هاى كوتاه؛ الغُوَير (مصغّر غار): اسم چشمه‏ى آبى از قبيله‏ى بنى‏كلب ؛ الحاجز: زمين مرتفع و يكى از منازل حاجيان در باديه است؛ هام: اسم فاعل «هَمى» است و صفت براى موصوف

1.ايّام العرب، محمّد جاد المولى / ۴۱۵ـ ۴۱۶.

2.مجمع‏البحرين، طريحى، ماده‏ى لعج.

3.كليات آثار و اشعار شيخ بهايى، نفيسى/ ۱۲۳.

صفحه از 179