ترجمه و شرح قصيده‏ى « وسيلة الفوز و الأمان فى مدح مولانا صاحب الزّمان » - صفحه 157

محذوف يعنى «سحاب هام» و به معنى ابر ريزان؛ المزن: ابر باران‏زا؛ مِدرار (اسم مبالغه از «درّ»): سيل آسا.
ترجمه: اى شب‏هاى كوتاه غوير و حاجز! با ابرى ريزان از ابرهاى باران‏زا، بارانى فراوان بريز.




۴ـ و يا جيرةً بالمأذمْين خيامُهُمعَليكُم سلامُ اللّه‏ِ مِنْ نازِحِ الدّار

شرح مفردات: جيره (جمع جار) همسايه؛ المأذمان: تنگه‏اى بين جمع و عرفه و ديگرى بين مكّه و صفا است؛ نازِحِ الدّار: دور شونده.
ترجمه: اى همسايگانى كه خانه‏هايشان در مأذمين است! سلام خدا بر شما باد، از جانب كسى كه از شما دور است.




۵ـ خَليليَّ مالي و الزّمان كَأنّمايُطالِبُني في كُلِّ وقتٍ بَأوْتارِ

شرح مفردات: خليل: دوست مخلص؛ اوتار (جمع وتر): انتقام و خون‏خواهى.
ترجمه: اى دو دوست مخلص من، زمانه با من چه كرد؟ گويى كه در هر زمان خون‏خواهى‏ها و انتقام‏ها را از من طلب مى‏كند.
شيخ در اشعار فارسى خود آورده است: ۱

اى چرخ كه با مردم نادان يارىپيوسته بر اهل فضل غم مى‏بارى


هر دم به دلم از تو بود بار غمىگويا كه ز اهل دانشم پندارى


۶ـ فابْعَدَ أحبابي وَ أخلي مَرابعيوَ أبْدَلَني مِنْ كُلِّ صفوٍ بأكدارِ

شرح مفردات: مرابع (جمع مربع): منزل قوم در بهار؛ صفو: از تيرگى خالص و صاف كرد؛ اكدار (جمع كدر): تيره و ضد «صفا» و خلوص است.

1.كليات و آثار شيخ بهايى / ۱۴۲.

صفحه از 179