ترجمه و شرح قصيده‏ى « وسيلة الفوز و الأمان فى مدح مولانا صاحب الزّمان » - صفحه 160

ترجمه: به آنان چنان نشان مى‏دهم كه مانند خود آن‏ها هستم و گردش روزگار با تلخى و شيرينى خود، مرا به وحشت مى‏اندازد.
در مخمس مشهور شيخ آمده است. ۱

در ميكده رهبانم و در صومعه عابدگه معتكف ديرم و گه ساكن مسجد

يعنى كه تو را مى‏طلبم خانه به خانه




۱۳ـ و انّي ضارِى القَلْبِ مُستوفِزُ النهىاُسرّ‏ُّ بِيُسر‏ٍ أو أُمَلُّ بِاعْسار

شرح مفردات: ضارى القلب: دل نازك ؛ مستوفِز: مضطرب، پريشان؛ النهى: عقل؛ أسَرُّ: شاد شوم؛ يُسر: آسانى؛ أملّ: ملول شوم؛ اعسار: دشوارى.
ترجمه: من به مردم پيرامون خودم اين‏طور وانمود مى‏كنم كه دل نازك هستم و تحمّل سختى‏ها و مشقت‏ها را ندارم، از آسايش و راحتى خشنود و از دشوارى ناراحت و غمگين مى‏شوم.




۱۴ـ وَ يَضْجُرُني الخطبُ المهُولُ لقاؤُهُوَ يَطْرُبني الشادي بعودٍ وَ مَزمارى

شرح مفردات: المهول (در اين عبارت به معنى اسم فاعل «هائل» است): ترسناك، بيم‏آور؛ يطربنى: مرا به وجد مى‏آورد؛ الشادى: آوازه‏خوان؛ مزمار: نى.
ترجمه: من به مردم زمانه اين‏گونه وانمود مى‏كنم كه حوادث ناگوار و وحشتناك مرا مضطرب و نگران مى‏سازد و صداى آوازه‏خوان و آهنگ آلات موسيقى مرا سرمست مى‏كند.




۱۵ـ وَ يُصْمي فُؤادي ناهِدُ الثَدى كاعِبٌبأسمرَ خَطّارٍ وَ اَحْوَرَ سَحّارِ

شرح مفردات: يصمى (صمى الصيد): آن را شكار كرد و در جا كُشت؛ فؤاد:

1.كليات و آثار شيخ بهايى / ۷۹۸.

صفحه از 179