ترجمه: اگر كوه صبر به سبب حوادث ناگوار و خطير فرو ريزد، ولى كوه بردبارى و صبر و استقامت من استوار و فناناپذير است.
۱۹ـ و خطبٍ يُزيلُ الروْعَ أيْسرُ وقعهكُؤُودٍ كَوَخْزٍ بالأسنّةِ سعّار
شرح مفردات: الروع: هراس، ترس؛ كُؤود: از ميان برنداشتنى و دشوار؛ وخز: زخم ناشى از فرورفتن سرنيزه و دردناك و جگرسوز؛ الأسنّة (جمع سنان): سرنيزه؛ سعّار: آتشين.
ترجمه: چه بسا گرفتارىاى كه ترس را از بين مىبرد، آسانتر از گرفتارى روزگار و زمانه است كه مانند زخمى دردناك و جگرسوز و دشوار است.
۲۰ـ تَلَقيْتُهُ و الحتفُ دَونَ لقائِهِبِقَلْبٍ وَقُورٍ بالهزاهِزِ صبّار
شرح مفردات: تَلْقيتُهُ: آن را پذيرفتم؛ الحتف: مرگ، نابودى؛ دون: در نزديكى؛ وقور: بردبارى؛ الهزاز: فتنهاى كه منجر به جنگ و نبرد بين مردم مىشود؛ صبّار: بسيار صبور.
ترجمه: چه بسا گرفتارىاى كه با نزديكشدنش هلاكت و مرگ حتمى است و من با قلبى بسيار باوقار و صبور، بدون كوچكترين تزلزل و لغزشى؛ آن را با آغوش باز مىپذيرم.
۲۱ـ وَ وَجْهٍ طَليقٍ لايملُّ لِقاؤُهو صَدرٍ رحيبٍ في وُرودٍ و اِصدارِ
شرح مفردات: وجه طليق: روى گشاده؛ بالايملّ: كسل نمىشود؛ ورود (به خاطر ضرورت شعرى بهجاى كلمهى «ايراد» از «ورود» استفاده شده): دارا شدن؛ اصدار: بيرون رفتن و خارج شدن
ترجمه: چه بسا در مقابل آن گرفتارى با چهرهاى بشّاش و گشوده كه از ديدار با آن هرگز ملول نمىشود و سينهاى فراخ به هنگام ورود و خروج؛ به پيشوار و