ترجمه و شرح قصيده‏ى « وسيلة الفوز و الأمان فى مدح مولانا صاحب الزّمان » - صفحه 163

استقبال آن مى‏روم.




۲۲ـ وَ لمَْ أُبْدِهِ‏كَىْ لايُساءَ لِوَقْعِهِصَديقي وَ يأسىَ‏ مِنْ تَعَسُّر‏ِهِ جاري

شرح مفردات: لم اُبده (ضمير «هُ» به «خطب» برمى‏گردد): آن را آشكار مى‏كنم؛ يساء: دلگير و غمگين مى‏شود. يأسى: غمگين شود؛ تعسّر: دشوارى؛ جارى: همسايه‏ام.
ترجمه: آن حوادث دشوار روزگار را آشكار نكرده‏ام تا اين‏كه براى آن اتّفاق دوستم غمگين و دلگير نشود و يا از دشواريش همسايه‏ام اندوهگين نگردد.




۲۳ـ وَ مُعْضِلَةٍ دَهماءَ لايهتدي لهاطريقٌ وَ لا يهدى إلي ضَوْئِها الساري

شرح مفردات: معضلة: گرفتارى و مشكل؛ دهماء (مؤنث ادهم): تاريك و سياه؛ السارى: حركت كننده در شب.
ترجمه: چه بسا مسأله‏اى تاريك (مشكل و لاينحلّ) كه راهى براى پى بردن به آن نيست و حركت كننده در شب با نورش هدايت نمى‏شود.




۲۴ـ تشيبُ النَواصي دُونَ حَلِّ رُمُوزِهاوَ يُجَمُ عَنْ اَغْوارِها كُلُّ مِغْوارِ

شرح مفردات: تشيبُ: پير مى‏شود؛ النواصى (جمع ناصيه): موى جلوىِ پيشانى؛ يحجم: فرو مى‏ماند؛ اغوار (جمع غور): كنه، ته؛ مغوار: دلير، مهاجم.
ترجمه: در پى بردن به رموز و اشارات آن، كودك پير و فرتوت مى‏شود و هر قهرمان و جوان‏مردى در رسيدن به كنه آن در مى‏ماند.




۲۵ـ أجَلْتُ جيادَ الفكرِ في حَلباتهاوَ وَجَّهْتُ تِلْقاها صوائبُ اَنظاري


۲۶ـ فَابْرَزْتُ مِنْ مَسْتورِها كُلَّ غامضٍوَ ثَقَّفتُ مِنها كُلَّ قَسوَرِ سوّارِ

صفحه از 179