ترجمه و شرح قصيده‏ى « وسيلة الفوز و الأمان فى مدح مولانا صاحب الزّمان » - صفحه 166

شرح مفردات: الورى: آفريده‏شدگان، كائنات؛ غرفة: فضايى خالى كه در اثر جمع كردن دست به وجود مى‏آيد، مشت؛ غمسة: غوطه‏ور شدن.
ترجمه: علوم همه‏ى آفريدگان، در برابر اقيانوس بيكران دانش او، همچون مشتى آب در برابر دريا، و يا قطره‏اى در منقار پرنده‏اى است.



۳۷ـ فَلَوْ زارَ افلاطُونُ اعتابَ قُدْسِهِوَ لَمْ يَشِعْهُ عَنها سواطِعُ أنْوارِ


۳۸ـ رأى حكمةً قدسيّةً لا يَشوبُهاشوائبُ اَنظارِ وَ أدْناسِ أفكار

شرح مفردات: اعتاب (جمع عتبه): درگاه، پيشگاه؛ لم يَشِعْهُ: به كسى اطلاق مى‏شود كه يا دچار ضعف ديد در روز و شب است و يا شب‏كور باشد؛ سواطع: (جمع ساطع) تابان، درخشان؛ لايشوبها: مخلوط و آميخته نمى‏شود؛ شوائب (جمع شائبة): عيب، نقص؛ أدناس (جمع دنس): آلودگى.
ترجمه: اگر افلاطون به آستان مقدس او راه مى‏يافت و فروغ‏هاى فروزان ابديّت تاب ديدن از چشمان او نمى‏ربود، آن‏جا حكمتى پاك و آسمانى مى‏يافت كه دست‏خوش تاريكى‏هاى خيالات و آلودگى‏هاى افكار بشرى نباشد.



۳۹ـ باشراقِها كُلُّ العوالِمِ اَشْرَقَتْلِما لاحَ في الكونَيْنِ مِنْ نُورِها الساري

شرح مفردات: لاح: درخشيد؛ كونين: دو هستى و هرچه كه به عالم دنيا و آخرت اشاره داشته باشد و امورى مادى و معنوى؛ السارى (اسم فاعل «سرى»): حركت كننده در شب.
ترجمه: حكمتى كه از اشراق آن، همه‏ى هستى‏ها و عالم‏ها روشن است؛ زيرا فروغ اين حكمت است كه در همه‏ى پهنه‏هاى وجود مادى و مجرد تابيده است.



۴۰ـ اِمامُ الورى طَوْدُ النُهى منبع الهُدىوَ صاحِبُ سِرِّ اللّه‏ِ في هذِهِ الدّار

شرح مفردات: طود: كوه؛ النهى: عقل؛ الدار: در اين‏جا مراد «دار دنيا» است.

صفحه از 179