عاف: بدش آمد، نفرت پيدا كرد؛ سور (جمع سورة): منزل؛ سيّار: سياره كه مراد از آن هفت سيارهى ماه، عطارد، زهره، خورشيد، مريخ، مشترى و زحل است.
ترجمه: او آن بزرگ و بزرگمنشى است كه اگر هفت آسمان بر خلاف حكم نافذ او همداستان شوند، برجهاى بلندشان واژگون مىگردند و مدارها و فلكهاى گردندهشان ساكن و مختلّ شود و ستارگان ثابت آنها، از بيم، از هم مىپاشند و سيّارگان از سير در منازل خويش باز مىمانند.
۴۶ـ أيا حُجَّةَ اللّهِ الّذي لَيْسَ جاريابِغَير الَّذي يَرْضاهُ سابِقَ اَقدارِ
۴۷ـ وَ يا مَنْ مَقاليدُ الزّمانِ بِكَفِّهِوَ ناهيكَ مِنْ مَجدٍ بِهِ خَصَّهُ الباري
۴۸ـ اَغِثْ حَوْزَةَ الايمانِ وَ اعْمُرْ رُبُوعَهُفَلَمْ يَبْق مِنْها غَيْرُ دارِسِ آثارِ
شرح مفردات: اقدار (جمع قدر): مجموعهى چيزهايى كه خداوند مقدّر نموده است؛ مقاليد (جمع مِقلاد): كليد؛ ناهيك: قابل ملاحظه و در خور تعجّب است؛ البارى: آفريدگار؛ اغث: به فريادبرس، كمك كن؛ الربوع (جمع الربع): عمارت، خانه؛ دارس: كهنه؛ آثار (جمع اثر): آثار باقيمانده از يك بناى محو شده.
ترجمه: اى حجّت خدا، آنچه را تو بخواهى مقدّرات پيشين نيز، بر آن جارى خواهد بود. اى كه كليد خزانههاى زمان در دست توست، همين عظمت كه خداوند تو را بدان ويژه ساخته است قابل ملاحظه و در خور ستايش است. اى پيشواى بر حق! حوزهى روشندلان مؤمن را درياب و پايگاههاى عالى توحيد را آباد كن، كه به جز آثار خرابى چيزى از آنها بر جاى نمانده است.
۴۹ـ و أنْقِذْ كتابَ اللّهِ مِنْ يدِ عُصْبَةٍعَصَوا وَ تَمادوا فى عُتُوٍّ وَ اصرارِ
۵۰ـ يَحيدونَ عَنْ آياتِهِ لِروايةٍرَواها أبوشعيون عن كعب الأحبار