ترجمه و شرح قصيده‏ى « وسيلة الفوز و الأمان فى مدح مولانا صاحب الزّمان » - صفحه 173

مانند دانه‏هاى شفّاف مرواريد بر سينه‏ى دوشيزگان است و اگر ابن‏هانى مشابه آن را بسرايد، شاد مى‏شود و ابوتمام و از او بشّار به خاطر بلاغت قصيده فروتنى مى‏كنند.
شاعر مى‏خواهد بگويد كه تمام تلاش خود را به كار گرفته تا قصيده‏اى بسرايد كه در خور ستايش شخصى بزرگ همچون امام زمان عليه ‏السلام باشد و خودش را با شاعرانى مانند ابن‏هانى، ابوتمام و بشّار مقايسه مى‏كند كه هر كدام در دوره‏هاى طلايى ادب و صاحب نوآورى خاصّ خود هستند.
* * *

بخش ششم‏ـ تخلّص (به سبك فارسى)


۶۱ـ اليكَ البهائى الحقيرُ يَزُفُّهاكَغانيةٍ مَيّاسَةِ القدِّ مِعْطارِ

شرح مفردات: يزفّ: تقديم مى‏كند؛ غانية: زنى كه به خاطر زيبايى‏اش بى‏نياز از زينت باشد؛ ميّاسة القد: بلند بالا؛ معطار: بسيار معطّر.
ترجمه: بهائى حقير اين قصيده راـ كه مانند عروس زيبا و بلندبالا و بسيار خوش‏بوست‏ـ به تو تقديم مى‏كند.



۶۲ـ تُغارُ اذا قيسَتْ لِطافةُ نَظْمهابِنَفْحَةِ أزهارٍ وَ نَسْمَةِ اَسحارِ

شرح مفردات: تُغارُ: غيرتى مى‏شود؛ قيستْ: مقايسه شود؛ نفحة: بوى خوش؛ نسمة: نفس باد؛ اسحار (جمع سحر): قبل از سپيده‏دم.
ترجمه: اگر لطافت شعر او (شاعر) با رايحه‏ى گل‏ها و نسيم سحرها مقايسه شود، غيرت او اجازه نمى‏دهد كه اين قياس صورت بگيرد.



۶۳ـ اذا رُدّدَتْ زادتْ قَبُولاً كأنّهاأحاديثُ نجدٍ لاتُمَلُّ بتكرار

شرح مفردات: رددت: تكرار مى‏شود؛ زادتْ: زياد شد؛ احاديث (جمع احدوثة): موضوع بحث؛ تُمَلُّ: ملول و خسته مى‏شود.

صفحه از 179