روز را در انتظار آن حضرت بوده و هستيم و اين خود عبادتى است، همانطورى که گفته شده افضل عبادت و افضل عبادات انتظار فرج است. در آن دعاى شريف ندبه هم در روزهاى جمعه مؤمنين موقعى که مىخوانند، به همين جمله و مطلب اشاره مىشود: أين معزّالأولياء و مذلّ الأعداء؟ آن کسى که بايد به دوستان خدا کمک کند و دشمنان خدا را از بين ببرد، يگانه کسى که در انتظار او هستند، حضرت مهدى صاحبالزّمان است. مرحوم شيخ بهايى مىگويد:
هر در که زدم صاحب آن خانه تويى توهر جا که شدم پرتو کاشانه تويى تو
در کعبه و بتخانه که جانانه، تويى تومقصود من از کعبه و بتخانه، تويى تو
مقصود تويى، کعبه و بتخانه بهانه.
و السّلام عليکم و رحمهاللّه و برکاته
حجّتالاسلام محمود حلبى خراسانى
بسم اللّه الرّحمان الرّحيم.
فانتظروا إنّي معکم من المنتظرين.
موضوع انتظار فرج که عامّه و خاصّه در روايات نقل کردهاند، از امورى است که نه تنها از جنبهى روحانى مفيد است، بلکه از جنبهى مادّى فايدهى بيشترى دارد؛ زيرا که از نظر روانشناسى همه مىدانيم انسان در موقعى که قطع اميدش از جميع عوامل و اسباب مادّى و روحى مىشود، در اين موقع، اگر ابتلا به بليهاى پيدا کرد يأس از فرج کشندهى او خواهد بود و اگرچه آن بلا کشنده نباشد. مانند بيمارى که چون در شدّت بيمارى واقع گردد و به او بگويند که طبيب و دکتر به شما دوايى نمىتواند بدهد و شما را مأيوس از علاج مىکند. طبيب و دکتر اگر بيمار را مأيوس کرد و بيمار اميدش از بهبودى قطع شد، خود اين قطع اميد بر او فشار روحى وارد مىکند و او را مىکشد، و اگرچه آن بيمارى کشنده نباشد؛ برخلاف اين که اگر اميدوارى داشته باشد و روزنهى اميدى يا از عوامل مادى و يا به اسباب غيبى [برسد]. مسلمانانى که اميدوارند به عوامل غيبيّه، در بلايا و شدايد، تحمّل و طاقتشان بيشتر است از طبيعيّون و ماديّون که به جز وسايل مادّى و عوامل طبيعى قائل و معترف به عامل و وسيلهى ديگرى نيستند؛ و اين خود يک نعمت بزرگى