پژوهشى پيرامون پديده‏ ى غلو و جريان غالى‏ گرى در شيعه - صفحه 49

ـ بازشناسى چهره‏ى غلات و منع شيعيان از مجالست و شنيدن سخنان آن‏ها؛
ـ دروغ‏شمردن و تكذيب عقايد و باورهاى آنان؛
ـ تكفير و تفسيق غلات؛
ـ ترساندن و وعده‏ى آتش و عذاب به غلوكنندگان؛
ـ فرمان كشتن و آسيب‏رسانى به برخى از ايشان.
البتّه شيوه‏ى اتّخاذى امامان عليهم ‏السلام ، پيش از تمام اين مراحل، شيوه‏اى كاملاً مسالمت‏آميز، هدايتى و ارشادى بوده است. به عبارت ديگر، در اين شيوه سعى بر آن بوده است كه غاليان تا حدّ امكان از عملكرد و كرده‏ى خويش پشيمان شوند و راه صلاح و رستگارى را در پيش گيرند. اهل بيت عصمت و طهارت اين وظيفه‏ى ارشادى را از طريق مناظره و گفت‏وگو با غلات و طرح نظرات اصلاحى به انجام رسانده‏اند. براى نمونه، پاسخ امام رضا عليه ‏السلام به مدّعيان الوهيّت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام شنيدنى است:
أ وَ لَيس كانَ عَليٌّ آكِلاً فِي الآكلينَ وَ شاربا فِي الشّاربينَ وَ ناكحا فِي النّاكحينَ؟ وَ كانَ مَعَ ذلِكَ مُصَلِّيا خاضِعا بينَ يَديِ اللّه‏ِ ذَليلاً وَ إلَيهِ أوّاها مُنيبا. أَفَمَنْ كانَت هذِهِ صفتُهُ يَكونُ إلها؟ 1 آيا على عليه ‏السلام مانند ساير مردم نمى‏خورد و نمى‏نوشيد و نكاح نمى‏كرد؟ با اين وجود در پيشگاه خداوند، نمازگزار، خاضع و فروتن بود و به درگاه بارى‏تعالى ناله و انابه مى‏كرد. آيا كسى كه اين‏چنين صفاتى دارد مى‏تواند خدا باشد؟
هم‏چنين مى‏توان به گفت‏وگوى سدير صيرفى با حضرت صادق عليه ‏السلام اشاره كرد. حضرتش براى ابهام‏زدايى و بازشناسى چهره‏ى واقعى امام و پرهيز از غلو و مبالغه‏گويى، در معرّفى خود چنين مى‏گويد:
نَحنُ خُزّانُ عِلمِ اللّه‏ِ، نَحنُ تَراجِمَةُ أمرِاللّه‏ِ، نَحنُ قَومٌ مَعصُومونَ. أمَرَ اللّه‏ُ تباركَ وَ تَعالى بِطاعَتِنا وَ نَهى عَن مَعصِيَتِنا. نَحنُ الحُجَّةُ البالِغَةُ عَلى مَنْ دونَ السّماءِ

1.احتجاج ۲ / ۴۹۳.

صفحه از 65