و منال، خود را پيامبر و منصوب از طرف امامان عليهم السلام معرّفى كنند. ايشان به اين بهانه، اموال مردم را به تاراج برده و ضعفا و نابخردان را گمراه مىكردند. البتّه در دل به آنان مىخنديدند و مورد تمسخر و استهزا خويش قرار مىدادند.
حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام دربارهى برخى از اين افراد چون محمّدبن نصير فهرى نميرى و حسنبن محمّدبن باباى قمى چنين گفتهاند:
... مُسْتأْكلَينِ ياكُلان بِنا النّاس فتّانينِ مُوذيَيْنِ... يَزعَمُ ابنُبابا أنّي بَعَثتُهُ نَبيّا.۱... اين دو حيلهگر موذى با مطرحكردن نام ما، اموال مردم را به باطل مىخورند... ابنبابا به خيال خود تصوّر مىكند كه من او را به عنوان پيامبر برانگيختهام.
گفتيم كه ضعف عقول و چيرگى جهل و نادانى، از جمله عوامل مؤثّر در شكلگيرى پديدهى غلو و جريان غالىگرى بوده است. گاهى اوقات، اين نابخردى سبب مىشد كه برخى از جاهلان، امامان معصوم عليهم السلام را به نبوّت نسبت دهند، به بهانهى بروز برخى كرامات و معجزات، و نيز با توجّه به اين باور كه معجزه مىبايست فقط توسّط پيامبر و نه شخص ديگر، صورت پذيرد. اين تفكّر و انديشهى باطل را امامان عليهم السلام تكذيب و شديدا انكار كردهاند. در اين زمينه به بيان دو حديث از حضرت صادق عليه السلام اكتفا مىكنيم:
أنا أبرأُ مِمّا قالَ إنّا أنبياءُ.۲من از كسى كه ما را پيامبر بداند، بيزارى مىجويم.مَنْ قالَ بِأنّنا أنبياءُ فَعَليهِ لَعنةُ اللّهِ. وَ مَنْ شَكَّ فِي ذلِكَ فَعَليهِ لَعنَةُ اللّهِ.۳لعن و نفرين پروردگار بر كسى باد كه ما را پيامبر بداند و نيز بر هر آنكس كه در اين گفتار شك كند.
1.اختيار معرفة الرّجال / ۳۲۳.
2.بحارالانوار ۲۵ / ۲۹۱.
3.همان / ۲۹۶.