شكلهاى مختلف و به بهانهى غلو و غالىگرى ناديده انگاشته مىشود.
براى نمونه، يكى از نويسندگان معاصر ۱ به تكذيب و انكار روايت ذيل كه از صادق آلمحمّد صلى الله عليه و آله وسلمروايت شده، همّت گمارده است:
قالَ أبُوعبداللّه عليه السلام : أيُّ إمامٍ لايَعلَمُ ما يُصيبُهُ وَ إلى ما يصيرُ؟! فَليسَ ذلِكَ بِحُجَّةٍ للّهِ عَلى خَلقهِ.۲امام صادق عليه السلام فرمودند: چه امامى است كه نداند چه به او مىرسد و چه سرانجامى به انتظار اوست؟! چنينكسى حجّت خدا بر خلقش نمىباشد.
ليكن بايد دانست كه توجّه به فضاى حاكم بر صدور روايت و شرايط خاصّ محيطى و نيز نيّات و مقاصد پرسشكنندگان و سطوح فكرى ايشان در فهم روايات اثر دارد. به اين حديث دقّت كنيد:
ابوبصير مىگويد: به ابوعبداللّه (امام صادق) عليه السلام عرضه داشتم كه غلات بر اين باورند كه شما از تعداد قطرات باران و عدد ستارگان و برگهاى درختان و نيز حيوانات و موجودات دريا آگاهيد. حضرت دستان خود را رو به آسمان بلند كرد و چنين فرمود: پاك و منزّه است خدايى كه كسى جز او بر اين امور آگاه نيست. ۳
در حديث مذكور، داشتن علم غيب از امام عليه السلام منتفى اعلام شده است؛ امّا براى فهم مراد امام از روايت و به مصداق «حَديثُنا صَعبٌ مُستصعب»۴ ، نبايد تنها به آن اكتفا نمود؛ بلكه بايد به مجموعهى احاديث در اين باب توجّه شود كه علم غيبِ ذاتى را از تمام بندگانـ حتّى پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام ـ نفى كرده و آن را منحصر به خداى تعالى دانستهاند؛ ولى افاضهى اين علم را از سوى خداى حكيم به برخى از بندگانش كه خود مىپسندد، روا دانستهاند؛ چنان كه در آيهى 26 و 27 سورهى جنّ به صراحت بيان شده است.
1.براى اينكه روند صحيح «نقد انديشه» به جريان غلط «نقد نويسنده» تبديل نشود، از ذكر برخى از نامها خوددارى مىشود و به جاى آن، عين كلام صاحبانِ آنها نقل مىگردد. مشابه اين سخنان را در برخى از اظهارنظرها، مقالات و كتابها مىتوان يافت.
2.كافى ۲ / ۳.
3.اختيار معرفة الرّجال، ش ۵۴۷.
4.مختصر بصائر الدّرجات / ۱۲۳ ؛ القطره ۱ / ۵۷؛ بحارالانوار ۲۵ / ۳۶۶.