طولانىبودن روايت، مختصرى از آن را بيان مىكنيم:
معتقدان به تناسخ راه دين را پشت سر نهادهاند، گمراهى را بر خود پسنديدهاند و نفس خويش را در زمين شهوات به چرا واداشتهاند. ايشان قائلاند كه آسمان از قدرت الاهى خالى است و اينكه مدبّر اين جهان نيز به شكل همين مخلوقات است. از اعتقادات آنها اين است كه نه بهشتى هست و نه جهنّمى و نه بعثى و نشورى! قيامت نزد اينان همان خروج روح از قالب خود و ورود به قالب ديگر است. اگر در قالب اوّل نيكوكار بوده به قالبى در بالاترين درجهى دنيا از نظر فضيلت و نيكويى درآيد و اگر در قالب ابتدايى خود، فردى بدكار بوده باشد مطابق با همان صفت به قالب حيوانى در دنيا، و يا جانورى قبيح المنظر درخواهد آمد. اين جماعت قائل به نماز و روزه و انجام فرايض نمىباشند. تمام شهوات دنيا براى اين گروه مباح است و از آميزش با خواهران و دختران خويش گرفته تا خاله و زنان شوهردار پروايى ندارند. هنگامى كه از آنها حجّت و برهان طلب شود، بر گفتهاى كه بر آن پافشارى مىورزند اعراض كرده و مىگريزند. كتب آسمانى همچون تورات نيز عقيده آنها را تكذيب كرده است. با اين همه معتقدند كه خدايشان نيز از قالبى به قالب ديگر انتقال مىيابد. ۱
5. تشبيه
قائلين به تشبيه، حضرت حق را به مخلوقاتش شبيه دانستهاند؛ درحالى كه آيات و روايات فراوانى اين مدّعاى دروغين را ردّ مىكند. عدم معرفت صحيح نسبت به حضرت بارىتعالى، زمينهى اين باور نادرست را پديد آورده است. حضرت صادق عليه السلام در روايتى به ذكر خصوصيّات اين گروه پرداخته كه خلاصهاى از آن چنين است:
كسى كه مىپندارد خداوند همانند ديگران صورت و چهره دارد، مشرك شده است و كسى كه براى خدا اعضايى همانند اعضا و جوارح مخلوقات قائل شود، نسبت به او كفر ورزيده است. پس شهادت او را قبول نكنيد و ذبيحهى او را مخوريد. خداوند برتر است از آنچه تشبيهكنندگان او را به صفات آفريدههايش